Felix:
چشمامو باز کردم به ساعت نگاه کردم من پنج ساعت خوابیده بودمباز با یادآوری اتفاق امروز ناله ی کردم و رفتم جلوی میز آرایشیم
فلیکس: ببین صورتتو .... شبیه عن شدی لی فلیکس
گوشیمو برداشتم و به جیسونگ پیام دادم
+سنجاب وحشی+
+سلام جیسونگی خوبی
.
.
.
_سلام جوجه رنگی خوبی+بد نیستم .... بریم بیرون
_کجا
+بار
_نه فلیکس باز میره فاز میگیری اونقد ویسکی میخوری باید جنازتو جمع کنم
+اینبار پرخوری نمیکنم
_اوک ساعت چند
+یه ساعت دیگه
_کدوم بار
+ بار همیشگی
_ حله ....
Offline ...jisung
Offline... Felix_____
بلند شدم و کندو باز کردم
فلیکس: چی بپوشم ...آها این خوبه
یه شلوار چرم چسبان سیاه و یه کت چرم که تا نافم بود برداشتم
و پوشیدمرفتم سمت میرم و نشستم
و با کرم پودر کوشن رد زخممو پشوندم و شروع کردم به یه تغییر خفن تو صورتم ...و در آخر تینت بلوبریم رو زدم و زدم بیرون
بوت هامو پوشیدم و از پله ها پایین رفتمجونگین: ارباب کجا میرین
فلیکس: با جیسونگ میرم بیرون و برمیگردم
سری تکون داد و از اونجا اومدم بیرون به طرف ماشین خودم رفتم ..... زیاد باهاش نمیرم بیرون فقط باهاش به بار یا مجالس میرم
روشن کردم و از اون عمارت مسخره اومدم بیرون و به طرف بار حرکت کردم
رسیدم به پارکینگ بار و اونجا پارکش کردم
رفتم داخل بار و با دیدن مهمونی اونجا شوکه شدم
همه داشتن میرقصیدن اینجا پارتی شده بودفلیکس :مگه اینجا شخصی نیست
و جیسونگو دیدم که داره با یه پسر حرف میزنه
رفتم سمتشون پسره با دیدن من بلند شد و رفت
فلیکس :چیشد داشتی لاس میزدی
مثل همیشه یه استایل خفن و دارک زده بود
جیسونگ : خیر عزیزم داشتم الان گوهی که خورده بودیم رو درست میکردم
فلیکس : مگه باز چیشد
کنارش نشستم و بهش نگاه کردم
جیسونگ : ما نمیدونستم امشب اینجا مهمون های خاصی دعوتن و ما جزو این مهمونا نیستیم .. پسره اومد و گفت باید برم منم باهاش لاس زدم و بهش وعده دادم و اونم خر شد
YOU ARE READING
~mafia project ~
Horror_ برام این کارو انجام میدی .... وگرنه نه تنها خودت بلکه خاندان تو از اون یکی دنیا هم پاک میکنم لی فلیکس .. وگرنه برای من هیچ فرقی نداره میتونم یه وصیت نامه جعلی از طرف پدرت درست کنم با امضای پدرت و تمام اسناد و مدارک رو مال خودم کنم ولی دوست ندار...