~ p20 ~

497 61 17
                                    


به بار رسید

آدم زیادی نبود به دورو ورش نگاه کرد

یه ویسکی سفارش داد و روی یکی از صندلی ها نشست
با صدای قهقهه های بلند میز بغلی بهشون خیره شد

و وقتی یهو فلیکس برگشت تا دوباره سفارش بده
مبنهو صورتشو دید .... و چشماش گرد شد بلند شد رفت سمت میز اون دو تا

مینهو: سلام فلیکس .... خودتی ؟؟؟

فلیکس با حالت مستی سرشو تکون داد
مینهو به گارسون اشاره کرد که سفارشاشون رو نیاره
و بعد سمت فلیکس برگشت

مین هو : بلند شو بریم ..... هیونجین بفهمه جرت میده ... زود باش

فلیکس : هیونجیننننن؟؟؟؟؟
با ترس جیغ کشید

مین هو : هیسسس ... آره هیونجین بلند شو

فلیکس رو بلند کرد تا ببره بیرون که فلیکس با حالت مستی گفت : دوستمم بیار

به سمت پسر دیگه که سرشو به میز تکیه داده بود و پسرای دیگه داشتن خیره و با نیشخند نگاش میکردن اخمی کرد

فلیکس رو از اونجا بیرون آورد و در عقب ماشینشو باز کرد و فلیکس رو اونجا گذاشت

در ماشینم بست ... هوفییی کشید و رفت داخل بار
با دیدن اینکه جیسونگ نیست استرس گرفت
همه جارو گشت حتی پایین میز هارو .. از بارمن سوال کرد که اینجا یه پسر بود اون کجاست و بارمن به دست شویی اشاره کرد

مینهم دویید سمت دستشویی و با جیسونگی حالش بد شده بود و روی زمین افتاده بود و نفس نفس میزد مواجه شد

مینهو جیسونگ رو براید استایل بلند کرد که جیسونگ شروع کرد به تقلا کردن و تکون دادن خودش

جیسونگ : هوییییییی تووو کی هستی ( حالت مستی)

مینهو لبخندی زد و از اونجا اومد بیرون و سمت ماشینش راه افتاد

جیسونگ رو هم صندلی کنار خودش گذاشت و پاشو روی گاز فشار داد و حرکت کرد

________________

به خونه ی هیونجین رسید ... شماره ی هیونجین رو گرفت و به صورت خیره جیسونگ رو خودش نگاه کرد با شنیدن صدای هیون جین به رو به رو نگاه کرد

_بله

& هیونجین بیا بیرون ... بیرون خونتم

_ چرا ؟!

& دوست پسرتو آوردم

_ چی؟؟؟؟؟

& بیا بیرون

و قطع کرد به جیسونگ نگاه کرد

مینهو : چرا بهم زل زدی

جیسونگ : آخه ....خیلی خوشگل و جذابی

مینهو به نیشخند به پسر نگاه کرد با دیدن هیون جین که داره خودشو به ماشین می‌رسونه از ماشین اومد بیرون

و به هیونجین رسید

هیون جین : فلیکس رو آوردی ؟؟

مینهو : همم ... دیدم اونجاست و وضعش خرابه نمیتونه بیاد آوردمش ... البته با دوستش

هیون جین نگاهی به جیسونگ انداخت

هیون جین : جیسونگ همیشه باعث در به در شده فلیکس میشه ...

مینهو : خب برو فلیکسو بردار و ببر ... منم میبرم این جیسونگی که گفتی رو برسونم خونش

هیون جین در عقب رو باز کرد ....و با دیدن فلیکس خواب لبخندی زد .... و آروم بغلش کرد و در ماشین بست

هیونجین : خب من دیگه فلیکسو میبرم داخل هوا سرده

مینهو : هممم

مینهو رفت داخل ماشینش شد و به جیسونگ نگاه کرد : خب خونت کجاست

جیسونگ اخمی کرد

: من ادرسمو به غریبه ها نمیگممممم

مینهو اخمی کرد : اون موقع باید توی پارک بخوابی

جیسونگ چشماش گرد شد

جیسونگ : وایسا فک کنم بگم
.
.
.
جیسونگ : یادم نمیاد

مینهو کلافه هوفی کشید و به جیسونگ نگاه کرد

مینهو: جیسونگ .... سعی کن به یادت بیاری خونه ی کوفتیت کجاست

جیسونگ اخمی از حرف مینهو کرد و سرشو به مخالف صورت مینهو چرخوند

: اصلا نمیگم باهات قهرم

مینهو به بچه بازی های جیسونگ نگاه میکند و لبشو گاز گرفت
ماشینشو روشن کرد و راه افتاد
.
.
داخل خیابون ها چرخی میزد و به هر جا که می‌رسید می‌گفت جیسونگ اینجا خونته؟؟

و یهو با دیدن جیسونگی که خوابیده چشماشو بست و موهاشو فشار داد

چیزی نگفت

مجبور بود گزینه ی اخر رو انتخاب کنه
____________

~همه چیرو آماده کردین ؟؟؟؟؟

: بله قربان فردا یا دو روز دیگه هروقت بگید شروع میکنیم

~ دو روز دیگه شروع کنید ... و مطمئن باشید همچی مثل خواسته من پیش بره

: حتما قربان

______

گایززز میدونم خیلی کم بود ولی واقعا دیگه تونستم اینقد بنویسم

امیدوارم از این پارتم خوشتون بیاد و نهایت لذت رو ببرید

فنکیو بای گایز 🚬

کامنت و وت هم فراموش نکنینننننننننن ماچچچچ 💓

~mafia project ~Where stories live. Discover now