به بار رسید
آدم زیادی نبود به دورو ورش نگاه کردیه ویسکی سفارش داد و روی یکی از صندلی ها نشست
با صدای قهقهه های بلند میز بغلی بهشون خیره شدو وقتی یهو فلیکس برگشت تا دوباره سفارش بده
مبنهو صورتشو دید .... و چشماش گرد شد بلند شد رفت سمت میز اون دو تامینهو: سلام فلیکس .... خودتی ؟؟؟
فلیکس با حالت مستی سرشو تکون داد
مینهو به گارسون اشاره کرد که سفارشاشون رو نیاره
و بعد سمت فلیکس برگشتمین هو : بلند شو بریم ..... هیونجین بفهمه جرت میده ... زود باش
فلیکس : هیونجیننننن؟؟؟؟؟
با ترس جیغ کشیدمین هو : هیسسس ... آره هیونجین بلند شو
فلیکس رو بلند کرد تا ببره بیرون که فلیکس با حالت مستی گفت : دوستمم بیار
به سمت پسر دیگه که سرشو به میز تکیه داده بود و پسرای دیگه داشتن خیره و با نیشخند نگاش میکردن اخمی کرد
فلیکس رو از اونجا بیرون آورد و در عقب ماشینشو باز کرد و فلیکس رو اونجا گذاشت
در ماشینم بست ... هوفییی کشید و رفت داخل بار
با دیدن اینکه جیسونگ نیست استرس گرفت
همه جارو گشت حتی پایین میز هارو .. از بارمن سوال کرد که اینجا یه پسر بود اون کجاست و بارمن به دست شویی اشاره کردمینهم دویید سمت دستشویی و با جیسونگی حالش بد شده بود و روی زمین افتاده بود و نفس نفس میزد مواجه شد
مینهو جیسونگ رو براید استایل بلند کرد که جیسونگ شروع کرد به تقلا کردن و تکون دادن خودش
جیسونگ : هوییییییی تووو کی هستی ( حالت مستی)
مینهو لبخندی زد و از اونجا اومد بیرون و سمت ماشینش راه افتاد
جیسونگ رو هم صندلی کنار خودش گذاشت و پاشو روی گاز فشار داد و حرکت کرد
________________
به خونه ی هیونجین رسید ... شماره ی هیونجین رو گرفت و به صورت خیره جیسونگ رو خودش نگاه کرد با شنیدن صدای هیون جین به رو به رو نگاه کرد
_بله
& هیونجین بیا بیرون ... بیرون خونتم
_ چرا ؟!
& دوست پسرتو آوردم
_ چی؟؟؟؟؟
& بیا بیرون
و قطع کرد به جیسونگ نگاه کرد
مینهو : چرا بهم زل زدی
جیسونگ : آخه ....خیلی خوشگل و جذابی
مینهو به نیشخند به پسر نگاه کرد با دیدن هیون جین که داره خودشو به ماشین میرسونه از ماشین اومد بیرون
و به هیونجین رسید
هیون جین : فلیکس رو آوردی ؟؟
مینهو : همم ... دیدم اونجاست و وضعش خرابه نمیتونه بیاد آوردمش ... البته با دوستش
هیون جین نگاهی به جیسونگ انداخت
هیون جین : جیسونگ همیشه باعث در به در شده فلیکس میشه ...
مینهو : خب برو فلیکسو بردار و ببر ... منم میبرم این جیسونگی که گفتی رو برسونم خونش
هیون جین در عقب رو باز کرد ....و با دیدن فلیکس خواب لبخندی زد .... و آروم بغلش کرد و در ماشین بست
هیونجین : خب من دیگه فلیکسو میبرم داخل هوا سرده
مینهو : هممم
مینهو رفت داخل ماشینش شد و به جیسونگ نگاه کرد : خب خونت کجاست
جیسونگ اخمی کرد
: من ادرسمو به غریبه ها نمیگممممم
مینهو اخمی کرد : اون موقع باید توی پارک بخوابی
جیسونگ چشماش گرد شد
جیسونگ : وایسا فک کنم بگم
.
.
.
جیسونگ : یادم نمیادمینهو کلافه هوفی کشید و به جیسونگ نگاه کرد
مینهو: جیسونگ .... سعی کن به یادت بیاری خونه ی کوفتیت کجاست
جیسونگ اخمی از حرف مینهو کرد و سرشو به مخالف صورت مینهو چرخوند
: اصلا نمیگم باهات قهرم
مینهو به بچه بازی های جیسونگ نگاه میکند و لبشو گاز گرفت
ماشینشو روشن کرد و راه افتاد
.
.
داخل خیابون ها چرخی میزد و به هر جا که میرسید میگفت جیسونگ اینجا خونته؟؟و یهو با دیدن جیسونگی که خوابیده چشماشو بست و موهاشو فشار داد
چیزی نگفت
مجبور بود گزینه ی اخر رو انتخاب کنه
____________~همه چیرو آماده کردین ؟؟؟؟؟
: بله قربان فردا یا دو روز دیگه هروقت بگید شروع میکنیم
~ دو روز دیگه شروع کنید ... و مطمئن باشید همچی مثل خواسته من پیش بره
: حتما قربان
______
گایززز میدونم خیلی کم بود ولی واقعا دیگه تونستم اینقد بنویسم
امیدوارم از این پارتم خوشتون بیاد و نهایت لذت رو ببرید
فنکیو بای گایز 🚬
کامنت و وت هم فراموش نکنینننننننننن ماچچچچ 💓
YOU ARE READING
~mafia project ~
Horror_ برام این کارو انجام میدی .... وگرنه نه تنها خودت بلکه خاندان تو از اون یکی دنیا هم پاک میکنم لی فلیکس .. وگرنه برای من هیچ فرقی نداره میتونم یه وصیت نامه جعلی از طرف پدرت درست کنم با امضای پدرت و تمام اسناد و مدارک رو مال خودم کنم ولی دوست ندار...