جیمین با اخم به حضار داخل هال نگاه کرد و با دست به دو فرد شرمنده ولی پروی رو به روش اشاره کرد و با صدایی که از عصبانیت میلرزید گفت
🐤: فقط یه دلیل... فقط یه دلیل بهم بدید که چرا این دوتا اومدن و قرار منو بهم زدن... مگه من توی روابط شما دخالت میکنم؟ مگه میگم با این باشید با اون نباشید، این خوبه، اون بده، تا جایی که خبر دارم فقط حمایت بوده و بس... منتظر توضیحم
تهیونگ دست جونگکوک رو که روی رون هاش بود رو. کنار زد و با همون صدای بمش جواب قاطعی به جیمین داد که دهن همه از جمله جیمین باز موند
🐯: دلیلی محکمتر از این که دوست داریم و دلمون نمیخواد تورو با یکی دیگه به جز خودمون ببینیم؟ جیمین تو بیبی گروهی.. و دلیلی نمیبینیم تورو به دست فردی غریبه بسپاریم... تو فقط و فقط باید با اعضا باشی.. وگرنه خودم بشخصه دست اون فرد غریبه ای که به تن تو بخوره رو خورد میکنم
نامجون با نیشخند سرشو تکون داد... تهیونگ مقدمه ی حرفاش رو اماده کرده بود.. و الان زمان مناسبی برای صحبت های جدیش بود.. فقط امیدوار بود جیمین بچه بازی در نیاره و به حرفاش کامل گوش کنه و درست تصمیم بگیره.
🐨: جیمین باید باهات حرف بزنم... حالا تصمیم با خودته، توی جمع بگم یا دوتایی؟
🐤: شما که هرکاری دوست دارید میکنید.. الانم نمیخواد چیزی رو از اینا پنهون کنی.. اخرش میفهمن
نامجون با لبخند از روی مبل. جلوی جیمین بلند شد و روی مبل کنارش جا گرفت.. دستاشو توی هم قفل کرد و رو به همه کرد و با صدای رسا و دلنشینش گفت
🐨: اگر یکی.. فقط یکی از شما بپره وسط حرفم... جوری عقیمش میکنم که بنگ شی هیوک سر تخم های از دست رفتتون زار زار گریه کنه.. اوکی؟
🐰: تهدید کاربردی بود.. پس خفه میشیم
جیمین نگاهشو از چهره های خندون بقیه گرفت و کاملا جدی کمتر ازش دیده میشد به نامجون خیره شد.
نامجون لباشو تر کرد و سرش رو به سمت جیمین چرخوند و با لبخندش ارامش نسبی رو به جیمین منتقل کرد
🐨: خب موضوع اصلی برمیگرده به تو.. فکر میکنی چرا انقدر روی تو حساسیم و دلمون نمیخواد آب توی دلت تکون بخوره؟ جیمین ما تورو انقدر دوست داریم که دیدنت با فردی به جز خودمون ناخوشاینده و رابطه های گی توی جامعه شاید کمی جا افتاده باشه ولی توی کیپاپ هنوز راهی پیدا نکرده.. و ممکنه کلی هیت و حرف های ناسزا بشنوی.. و از اونجایی که تو روحیه حساسی داری ممکنه رو تموم دوره هات تاثیر بزاره.. رابطه تو با فردی بیرون از گروه ممکنه به مشکل بر بخوره.. تو آرمی و حتی هیتر هارو میشناسی خیلی تیز و زیرکن ممکنه پی به همه چی ببرن و خب این موقعیت تورو به خطر میندازه... جیمین تو. نگاه به گروه خودمون بنداز.. یه زوج سه نفره داریم و یه زوج دونفره که هردو گی هستن... بنظرت رابطه گروپ برای ما که تمام قوانین رو شکستیم، سخته؟ یه دلیل خوب برات میارم... رابطه ما به جایی درز پیدا نمیکنه و خطری کسی رو تهدید نمیکنه (زیاد بود... ولی خب لازمه)
YOU ARE READING
"sweet dream"
Fanfictionfull_part "رویای شیرین" _بیبی ما میشی +چ.. چی _قراره بهت خوش بگذره بیب ___________________________________________ ژانر: درام، انگست، اسمات، عاشقانه، سون سام، ریل لایف زمان اپ: نامعلوم. حمایت؟ ووت؟ کامنت؟ ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡