(22)

1.3K 162 26
                                    

نامجون سرش رو روی رون های نرم جیمین گذاشته بود و خودشو به دست لمس های آروم و آرامش بخش جیمین سپرده بود.

جیمین با یک دستش موهای نامجون رو نوازش میکرد و با دست دیگه اش گوشیشو نگه داشته بود و توی توییتر میچرخید.

با دیدن ترند های توییتر اخم هاش به شدت توی هم رفت.

صدر اون ترند ها یه اسم به شدت تو ذوق میزد.
1:sope
2:vkook
3:BTS

با تعجب رو ترند اول کلیک کرد...

متعجب به عکس و فیلم هایی ک بالا میومدن خیره شد..

لعنتی، آرمی ها واقعا تیزبین و سریع بودن. یه ساعت از لایوشون نگذشته بود..

آروم با صدای لطیفش خطاب به نامجون گفت
🐤: توییتر رو چک کن.
🐨: باشه.. ولی چیزی شده؟
🐤: فقط چکش کن

جیمین بلند شد و کوسن مبل رو جایگزین رون های خودش کرد و از نامجون دور شد.

سمت آشپزخونه راه افتاد و اولین کاری که کرد یه لیوان آب یخ برای خودش ریخت و سر کشید.

..

تهیونگ همچنان لب های جین رو داخل دهنش نگه داشته بود و تصمیمی برای جدایی نداشت..

🐰: بیبیم رو ول کن توله ببر

تهیونگ با بی میلی از لب های پفکی جین فاصله گرفت و غر غر کوتاهی کرد.

🐯: نمیخوام، خیلی خوشمزه است.

🐰: منم میدونم خوشمزه است ولی باید یادآوری کنم که باید بریم پایین تا به بقیه برای تمیز کردن خوابگاه کمک کنیم

تهیونگ با لبای جلو اومده و اون دوتیکه توت فرنگی خیره شد

🐯: ولی جین خوابه

🐰: ما هستیم ک، از طرف اونم کار میکنیم

🐯: اوهوم. پاشو بریم.

هردو از روی تخت پایین اومدن و باهم از اتاق بیرون رفتن.

با برخورد کف پاهاشون به اخرین پله، ناگهان جسمی به جونگکوک برخورد کرد و باعث شد به شدت روی زمین بیوفته.

🐰: اخخخ چته وحشی

یونگی ک عصبی بود بی توجه به جونگکوک از پله ها بالا رفت و به سرعت وارد اتاقش که جیهوپ رو تخت خوابیده بود شد.

🐱: هوسوک بلند شو، یه سوتی دادیم

جیهوپ چشمای خمارشو باز کرد و با تعحب به دوست پسر اخموش خیره شد.

🐿: جانم؟ چیزی شده؟

🐱: اون توییتر فاکیتو چک کن، یه سوتی دادیم

جیهوپ با شلختگی خم شد و گوشیشو از روی پاتختی برداشت و واد توییتر شد

با دیدن ترند اخماش توی هم رفت..

"sweet dream"Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt