پارت نوزدهم

2.1K 395 186
                                    

صدای فریاد پسر با جیغ سنا که کنار گائون ایستاده بود، توجه بقیه رو به خودش جلب کرد. پسر یقه‌ی گائون رو چنگ زد و اون رو بالا کشید:
«به چه جرئتی خواهر منو آوردی همچین خراب شده‌ای پسره‌ی لاشی؟!»

مشت دومش با قدرت بیشتری می‌خواست توی صورت گائون کوبیده بشه که یوهان مشت گره‌ کرده‌ش رو توی هوا گرفت.
سی‌وو به قدری خشمگین بود که وقتی یوهان جلوی مشتش رو گرفت، یقه‌ی گائون رو رها کرد و آرنجش رو بالا آورد تا به سر فرد پشتش بکوبه. اما واکنش یوهان سریع‌تر بود و لگدی به پشت زانوی پسر زد. سی‌وو با اون ضربه‌ی محکم روی دوزانوش افتاد و از درد، دهنش به فحش باز شد:
«آخ! تو دیگه کدوم سگی هستی که خودتو انداختی وسط؟! ولم کن تخم‌حــ_... آااااای!»

یوهان، مچ دست سی‌وو رو پیچوند و موهاش رو با دست دیگه‌ش چنگ زد. موهاش رو به عقب کشید و خودش هم از کمر خم شد تا صورت‌هاشون مقابل هم قرار بگیره:
«اگه بلد نیستی از دهنت درست استفاده کنی، می‌تونم فکتو بشکونم تا کلا حرف نزنی. هوم؟ می‌خوای امتحان کنی؟»

صدای آهنگ چند لحظه‌ی پیش قطع شده بود و بقیه با دیدن اون شرایط، عقب رفتن تا قاتی دعوا نشن. ولی وقتی افرادی که نزدیک‌تر بودن، لحن ترسناک و جملات یوهان که بدون هیچ شوخی‌ای به زبون آورده بود رو شنیدن، ناخواسته از ترس خودشون رو عقب‌تر کشیدن.
از سه نفری که همراه اون پسر اومده بودن، فقط یکیشون جرئتش رو جمع کرد تا جلو بره و به دوستش کمک کنه. پسر که ظاهرش کاملا شبیه اراذل اوباش‌ها بود، همون شک کمی که داشت رو دور انداخت و به طرف یوهان حمله‌ور شد.

گائون از گوشه‌ی چشم حرکت جسمی که به طرف یوهان یورش برده بود رو حس کرد. اون لحظه از یاد برد که یوهان چه چیز‌هایی در موردش گفته و یا درد داره، فقط غریزه‌ش که می‌خواست از مردش دفاع کنه به کار افتاد و به طرف اون پسر دوید. هدف حمله‌ی پسر یوهان بود، ولی گائون که از بغل به سمتش هجوم برد و لگدش رو توی کمرش کوبید، چون انتظارش رو نداشت، نفهمید از کجا خورده و به‌خاطر ضربه به جلو پرت شد. اما نذاشت زانوهاش زمین رو لمس کنن و همون‌طور که از کمر خم شده بود، کف جفت دستش رو به زمین گرفت تا از افتادنش جلوگیری کنه.
الان از یه بچه‌ننه‌ی سوسول کتک خورد؟!
دوباره کمرش رو صاف کرد و به طرف گائون برگشت. پوزخند صداداری زد و با تمسخر و عصبانیت گفت:
«تخم‌سگ حرومی! خیلی احساس زرنگی می‌کنی؟!»

بعد از حرفش هدفش رو تغییر داد و به جای یوهان، به طرف گائون حمله کرد. چون فکر می‌کرد که اون پسر هیچی بارش نیست و اولین بارم به‌خاطر خوش‌شانسی و حواس‌پرتی خودش، تونسته بهش ضربه بزنه.
ولی با فریادش، گائون طوری که انگار وسط رینگ باشه گاردش رو بالا آورد و وقتی پسر بهش نزدیک شد، مشت محکمش بود که توی گونه‌ی راستش فرود اومد. گائون حتی فرصت نفس کشیدن به حریفش نداد و این بار مشتش رو زیر چونه‌ش کوبید!
پسر تلوتلوخوران عقب رفت، دیگه نتونست روی پاهاش سرپا بمونه و جلوی پای گائون روی زمین ولو شد.

گرداب گناهWhere stories live. Discover now