بعد از یه کنسرت طولانی تصمیم گرفتن به جای استراحت با هم بازی کنن و این باعث شده بود دور هم بشینن و یه بطری روی میز
دور اول
_خب جرعت یا حقیقت
+حقیقت
_همم هیونجین اخرین بار کی نود گرفتی؟
هیونجین سرخ شد و سرشو پایین انداخت و هیچی نگفت
مینهو خنده شیطانی کرد و گفت
_دیشب
همه بهت زده به مینهو و جیسونگی که به جای عصبانیت داشت میخندید نگاه کردن ، همه میدونستن اون عاشق مینهو پس خنده ی الانش؟
_بزارید توضیح بدم من میخواستم برم دوش بگیرم فکر کردم هیون خوابه برا همین در و باز کردم و جای شما خالی یه نود زنده گرفتم
هیونجین چپ چپی به مینهو رفت و با گفتن "تلافی میکنم" بطری رو چرخوند
دور بعدی
_جرات
+داغون ترین عکستو اینستا اپلود کن
×یاااا یونگ بوکا جونگین عکس بد نداره
جونگین با غر غر عکسی که کل بستنی قیفی رو توی دهنش کرده بود رو توی اینستا اپلود کرد و بطری رو چرخوند
دور سوم
بطری چرخید و نگاه ها همه پر استرس این بازی ابرو بر بود
اروم اروم از روی اعضا میگذشت
جونگین ، لیکس،هیون، چان و جیسونگ ...
نفس ها ازاد شد
هیونجین_خب جیسونگا جرعت یا حقیقت؟
+هه جرعت
_خب جیسونگی ببخش ولی مجازات مینهو ، مینهو رو ببوس و تا وقتی توی کیستون به هم زل نزنید قبول نیست
همه بچه ها میدونستن چقدر جیسونگ از این قضیه خوشحاله و چقدر مینهو باید خودشو عذاب بده تا فقط در حد یه بوسه باشه چون جرعت اعتراف به جیسونگ رو نداشت
سمت مینهو که اونور مبل بود خم شد
یه پاش رو بین پاهای مینهو گذاشت و صورتش رو گرفت و با گفتن "چشمات رو باز بزار"لباش رو روی لبای مینهو گذاشت
چشمای مینهو از روی لذت و اینکه سعی در کنترل خودش داشت ،بسته شد
جیسونگ سرش رو عقب کشید و گفت
_گفتم چشمات رو باز بزار
و دوباره وقتی هر دو توی کهکشان چشمای هم شناور شده بودن لب های هم رو به بازی گرفتن
همه با لبخند به اون دو نگاه میکردن و حتی نفس کشیدنشون هم بی صدا شده بود
هیونجین احساس کرد اگر چیزی نگه تا صبح تو این حالت میمونن و وقتی بالا امدن دست مینهو رو دید ترجیح داد که زود تر قبل از اینکه دستش به گردن جیسونگ بخوره به خودشون بیارتشون
_خب دیگه قبوله
جیسونگ با شنیدن صدای هیون سریع عقب کشید و مینهو دستش رو پایین انداخت
بعد از چند ثانیه هر دو بلند شدن
جیسونگ_بچه ها به نظرم خسته شدیم بریم بخوابیم ، شب بخیر
و سریع رفت و مینهو همینطور که سمت حموم میرفت گفت
_من بوی عرق میدم خودتون بازی رو ادامه بدین
هیونجین_هیونگ اخرین بار که شق کردی کی بود؟اوه چرا میپرسم ۵ ثانیه پیش
YOU ARE READING
Dare Or Truth
Fanfictionاگر یه روزی توی یه بازی مجبور بشین شخصی که همیشه روش کراش داشتین رو ببوسید به نظرتون بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟ یا اگر مجبور شین خودتون یه بازی رو شروع کنید با کسی که دوستش دارین ولی نمیدونید دوستتون داره کاپل های اصلی : مینسونگ و هیونلیکس کاپل ف...