وسط خوشی هاشون بودن که استف ها زنگ زدن و خبر از مصاحبه ای دادن که باید توش شرکت کنن و این شد که همشون توی ماشین هاشون نشستن و به کمپانی برگشتن و بعد از استراحت کوتاهی ، حجوم استف ها به سمتشون خبر از رسیدن وقت مصاحبه میداد
$خب قرار نبود این مصاحبه با شما باشه ولی اتفاق افتاد و ما صلاح دیدیم که شما توش شرکت کنید، چانگبین شی چقدر ارایشش زیاده کمش کنید
بعد از اماده شدنشون سوار ون شدن و سمت محل مصاحبه راه افتاد
وقتی رسیدن با لبخند از ماشین پیاده میشدن و از کنار تک تک طرفدارا رد میشدن و براشون دست تکون میدادن
جیسونگ خواست از ماشین پیاده بشه که دستش توسط مینهو کشیده شد
_پیش من بشین باشه؟
+زیاد ضایع بازی نمیشه؟
_نه پیش من بشین ، شاید همینجا رابطمون رو اعلام کنیم
+مینهو خواهش میکنم فعلا حرفی نزن هنوز اماده نیستم
مینهو کمی از تردید جیسونگ ناراحت شد ولی حرفی نزد و با لبخند اجازه داد اول جیسونگ پیاده شه بعد خودش مثل بادیگارد ها به دنبال جیسونگ راه افتاد
بعد از کلی قلب درست کردن و دست تکون دادن برای فن هاشون و ذوب شدن قلبشون بخاطر حضور اونها وارد شدن وبعد از سلام کردن با عوامل پشت صحنه منتظر صدا شدن توسط مجری شدن
$من امروز مهمون های ویژه ای دارم که خیلی از اینکه قراره باهاشون صحبت کنم ذوق دارم و مطمئنم شما هم اگر ببینیدشون ذوق میکنید ،استری کیدززززز
پسرا لبخند زد و خواستن به ترتیب وارد بشن که کشیده شدن دست جیسونگ به دنبال مینهو نزاشت
جیسونگ خندش رو از کار مینهو پنهون کرد و با لبخند سلام کرد و وقتی همشون در کنار مجری وایسادن دست مینهو دور کمرش برای چانگبین که کنارشون وایساده بود و کامل دست مینهو رو میدید خنده دار بود
اسمشون رو اعلام کردن و تعظیم کوتاهی رو به دوربین انجام دادن و در تموم طول انجام این کارها جیسونگ سعی داشت حواسش رو از حرکت دست های مینهو رو بدنش که اول از پهلو به سمت کمر و بعد به بوت هاش و دوباره از اول بود پرت کنه و وقتی نجات پیدا کرد که مجری ازشون خواست که روی صندلی ها بشینن
توی دو ردیف صندلی نشستن
ردیف اول جونگین و چان و سونگمین و هیونجین و پشت سر اونها در ردیف دوم فلیکس و جیسونگ و مینهو و چانگبین نشسته بودن
مصاحبه شروع شده بود و مجری سوال هارو میپرسید و پسر ها جواب میدادن و تنها کسی که هیچ توجهی به سوال ها نداشت هیونجین بود درست از وقتی که فلیکس شروع کرد به حرف زدن و هیونجین به پشت برگشته بود نگاهش از چشم ها و لب هاش به پاهای لختش کشیده شده بود و ناخودآگاه دستاش روی زانو و قسمت لخت پاهاش گذاشته بود ، دیگه تمام توجهش شده بود اون پسر و پاهای لختش و فقط گاهی سوالی رو جواب میداد که بقیه شک نکنن
$سوالی که برای خیلی از فن هاتون هست رو میخوام ازتون بپرسم ، میدونیم که چان با سونگمین وارد رابطه شده ، خب بقیهتون با این موضوع مشکلی نداشتین؟ یا رابطشون لطمه ای به کارتون نمیزنه؟
همه با بهت به مجری نگاه کردن، این دیگه چه سوالی بود؟ رسما داشتن وارد حریم خصوصی اون دو پسر میشد
چان سکوت کرده بود و سونگمین هم فقط سعی داشت نگاهش به مجری نیوفته و جیسونگ عصبی شروع به تکون دادن پاهاش کرد و خواست حرفی بزنه که دست مینهو روی پاهاش نشست و اجازه تکون دادن بیشتر رو بهش نداد
_من فکر میکنم این مسئله رو بقیه اشتباه متوجه شدن و باید از اول توضیح میدادیم ولی کوتاهی کردیم
هر هفت پسر دیگه از حرف مینهو شوکه شده بودن
_سونگمین و چان با علاقه به هم وارد رابطه شدن و این رابطه ، رابطه ای هست که تمام ماها ازش حمایت میکنیم و اگر لازم باشه برای حفظ این رابطه از خودمون میگذریم ، البته که چان و سونگمین ازمون این رو نخواستن ولی دیدن شادی اون دوتا برای ما ارزش خیلی زیادی داره، اینکه چان و سونگمین وقتی در کنار هم هستن درخشش چشمهاشون بیشتر میشه و فکر میکنم برای همین بود که فن ها با رابطشون مشکلی نداشتن ، چون فهمیدن که برای ادامه زندگی اون ها به هم نیاز دارن ، برای شادی بیشترشون باید باهم باشن و حتی اگر هیتی هم باشه ما همه باهاش مبازره میکنیم، هم کریستوفر و هم سونگمین توی سنی هستن که قرار گذاشتن براشون عادیه و چقدر عالی که با کسی اشنا شدن که ارزششون رو میفهمه
مجری سری تکون داد و دستپاچه سعی کرد سوال خودش رو درست کنه
$نه نه منظور این بود که دعواهاشون روی کار تاثیری نداره؟
مینهو کمی اخم کرد ولی سریع به خودش امد
_اول که کلا دعوا ندارن این دوتا ، از بس عاشق همن ولی اگرم باشه معلومه که نه ، چان و سونگمین هردوشون به قدری بالغ شدن که کار رو از زندگی شخصیشون جدا کنن و چان بهترین لیدری که یه گروه میتونه داشته باشه ، پس حتی اگر بحثی هم باشه میتونه اون رو کنترل کنه ، همونطور که بحث هایی بین بقیه اعضا پیش میاد و چان اونهارو کنترل میکنه و راستش رو بخواین حتی اگر مشکلی هم پیش بیاد برامون مهم نیست، مهم هست ولی نه به قدری که سونگمین و چان برامون ارزش دارن ، ما چان و
YOU ARE READING
Dare Or Truth
Fanfictionاگر یه روزی توی یه بازی مجبور بشین شخصی که همیشه روش کراش داشتین رو ببوسید به نظرتون بعدش قراره چه اتفاقی بیوفته؟ یا اگر مجبور شین خودتون یه بازی رو شروع کنید با کسی که دوستش دارین ولی نمیدونید دوستتون داره کاپل های اصلی : مینسونگ و هیونلیکس کاپل ف...