با دیدن برادرش که افتاده سمتش رفت و سریع فیلیکس رو صدا کرد
فیلیکس اول شوکه به ایان نگاه میکرد نمیتونست تکون بخوره اما با جیغ ایان سریع جونگکوک رو بلند کرد و سوار ماشین کرد و همراه با ایان به سمت بیمارستان رفتن
سریع به اونجا رسیدن و پرستار برانکارد رو آورد و جونگکوک رو روش گذاشتن سریع به اورژانس بردن یک دکتر اومد و بالا سرش ایستاد مردمک چشمهاش رو نگاه کرد و نبضش رو گرفت
_ حمله عصبی بوده
_ حالش ..خوبه؟
_ وعضش خیلی بده سابقه کما هم داشته..باید ببریمش مراقبت های ویژه ..." نمیدونن هیچکس هیچی"
...
سه ماه بعد
چشمهاش رو باز کرد
یکهویی حمله نور به چشماش باعث شد سریع چشماش رو ببنده
بدنش کاملا بی حس بود انگار نمیتونست تکون بخوره
سعی کرد دوباره چشمهاش رو باز کنه هیچی یادش نمیومد و به هیچی فکر نمیکرد
حس میکرد گلوش رو یک سنگ گذاشتن سعی کرد یک کلمه حرف بزنه اما صداش در نمیومد
کم کم همه چی به ذهنش اومد
چند بار پلک زد و سعی کرد چیزی بگه اما نمیتونستدستش رو یواش بالا آورد و ماسک اکسیژن رو پایین برد
کمی سعی کر سرش رو تکون بدهاما سخت بود
انگار صد سال همینجوری یکجا نشسته بود
همون موقع صدای همهمه ای رو شنید و چند تا سفید پوش بالای سرش دید_ آقای جئون بیدار شدید! این معجزه!
کمی بهش کمک کردن تا بتونه به تخت تکیه بده
سوزنی توی پاش فرو کردن و پرسیدن
_ آقای جئون حسش میکنین
_ کدوم کصخلس سوزن تو پاشو حس نمیکنه.
_ خوشحالم براتون الان میگم برادرتون بیادجونگکوک چشمهاش رنگ خوشحالی گرفت برادرش! چقدر حسرت بغل کردنش رو داشت
ایان با خوشحالی وارد شد و سریع جونگکوک رو بغل کرد
_ جونگکوک! خدایا بهوش اومدی خیلی خوشحالم داداشی
_ ا..اروم باش ایان..منم خوشحالم داداشی..که دارم دوباره بغلت میکنم..
_ جونگکوک خیلی خوشحالم..الان چطوری؟ خوبی؟
_ خوبم داداشی خوبم نگران نباشهمون موقع دکتر داخل امد وگفت
_ یک روز اینجا میتونین بعد مرخصین
_ ممنونم
_ خواهش میکنم
_ جونگکوک من میرم برات لباس بیارم خب؟ همینجا بمون فردا میام دنبالت
_ باشه...
_ جین میخوای ایان رو هم دعوت کنی
_ البته که میکنم برادرمه
YOU ARE READING
BALADIMI
Mystery / Thriller_میدونی چیه؟ تمام زندگیم دنبال انتقام از اون حرومزاده هایی بودم که برادرم دزدیدن ولی...ولی به خاطر تو با همشون جنگیدم ولی چون اونا عزیزای تو بودن...بهشون صدمه نزدم..چرا..چرا من عزیز تو نیستم؟ چرا..بگو چرا تهیونگ... _تو راه بدی رو رفتی کیم برگشت فاید...