سلام سلامم
اومدم با یک توضیح کوتا برای شما از کسایی که تازه داخل فیکشن اومده بودناول از همه لونا
لونا دختر بچه آیه که ایان به فرزند خوندگی قبولش کرده و وقتی به تهیونگ گفت بابتش مرده منظورش بابای اصلیش بود
و ایان به فیلیکس گفته بود که اگر کسی ازش پرسید جونگکوک کجاست بگه زنو و بچه داره د رفته
و اینکه ایان میاد ملاقات کوک و کوک تلفنش میدزده وقتی ایان میره میره تو گوشیش و توی گوگل اسم تهیونگ رو میزنه و خبر ازدواج یک سال پیشش تازه میاد بالا و جونگکوک فکر کرده امروز میخواد ازدواج کنه در صورتی که ازدواج دختر عموش بوده با یک نفر دیگه
برای همین وقتی جونگکوک فرار میکنه میرسه کره ایان متوجه شده بود گوشیش نیست و میفهمه و پلیس میزاره جونگکوک رو بگیرن
و اینکه اگه یک افتر پارتی میخواین داخل کامنتا بهم بگید 😊🩶
ESTÁS LEYENDO
BALADIMI
Misterio / Suspenso_میدونی چیه؟ تمام زندگیم دنبال انتقام از اون حرومزاده هایی بودم که برادرم دزدیدن ولی...ولی به خاطر تو با همشون جنگیدم ولی چون اونا عزیزای تو بودن...بهشون صدمه نزدم..چرا..چرا من عزیز تو نیستم؟ چرا..بگو چرا تهیونگ... _تو راه بدی رو رفتی کیم برگشت فاید...