سلام دونه‌های برفم،میدونم منتظر آپ هستید و بعد از منتشر کردن این قسمت حتما پارت جدید آپلود میشه:)
حرفی که میخواستم بزنم درمورد قسمت اسمات هست.
من توی این فیکشن درواقع قصد دارم احساسات کارکترها و همچنین دست و پنجه نرم کردن با مریضی‌هاشون و این‌که چطور کنار هم میرن جلو رو به نمایش بزارم.
من میتونم اسمات بنویسم ولی جدی این کار واسم ازاردهندست:)
من دلم میخواد اینجا و تو این فیکشن احساسات مختلفی بجز شهوت درجریان باشه:)
امیدوارم باز هم بعد از فهمیدن این‌موضوع که ژانر اسمات نداریم به حمایت من و فیکشن ادامه بدید
دوستتون دارم،اِل:)
ŞİMDİ OKUDUĞUN
°present but without a body °
Romantizmهوانگ هیونجین،کسی که با زحمت زیادی تونسته رشته مورد علاقشو تو بهترین دانشگاه سئول قبول بشه،ولی تو روز ثبت نام خوابگاه خواب میمونه و مجبور میشه به یکی از قدیمی ترین خوابگاه‌ها بره. جایی که از اولین قدمی که داخلش گذاشت متوجه عجیب بودن مکان و افرادش شد...
