سلاملکم
حالتون چطوره؟؟؟...
"Haltoon chetore?"من جینجرم و طی یه شورش قدرت رو از لیتل فریک پس گرفتم و اومدم خودم براتون آپ کنم...
یوهاهاهاهاهاها☻️حقیقتش اونقدرررر پارت قبل زیبا و جذاب بود که احساس خطر کردم💀
هری چقدر به خاطر نگران کردنتون فحش خورد دو پارت قبل بچم😂😂😂
یه مرور کنیم باهم؟👀
لویی یه بار نامه اومده بود دم خونش و تهدید شده بود و از اونجایی که فکر کرد حتما کار پیته رفت سراغش اما فهمید که پیت کسی نیست که تهدیدش میکنه...🤔
هری فهمید که لویی بی خبر ازش رفته سراغ پیتر و رید بهش و وقتی رفت باهاش همه چیو حل کنه کای رو تو خونش دید و گرفت مثل سگ زدش...😔💚
از اونورم لویی شاکییییی که یعنی چییی پسره بدبخت رو زدی اون مریضه و این شر و وراااا...😡
حالا هری نمیدونه کای مریضه هاا...😬
به هرحال...هری واسه جبران عصبانیتش به روش سامورایی کون لویی گذاشت...😇💙💚
بعدددد که همه چی داشت گل و بلبل میشدددددد...
یه نفر زنگ زد لویی رو تهدید کرد☻️لوییم کای رو جا گذاشت رفت دنبال کون هری که از بگایی احتمالی نجاتش بده که دید بگا نرفته...😂
خب تا همینجا رفته بودیم دیگه...
بر اساس کامنتاتون هم یه سری توضیحات بدم...
اینکه براتون سواله که لویی چرا فرار نمیکنه و نمیذاره بره...😂این بچه برای اولین بار بعد از مدت ها تو زندگیش حس کرده که یه خانواده داره یه کسی که همیشه پشتشه و حمایتش میکنه و عشقی که بینشونه دو طرفست...
لویی خانوادشو به خاطر یه اشتباه احمقانه از دست داده و الان حاضر نیست دوباره بخواد هری و دوستاش رو از دست بده و براش خیلی سخته که بخواد همینجوری راحت از هری دست بکشه و بره...
پس هرچقدر هم احمقانه...
تصمیم گرفته که بمونه و بجنگه...🚶🏻♂️در مورد کرکتر هری هم که براتون سوال که چقدر راحت دروغای لویی رو باور میکنه...
عزیزانم...
عاشقه...😂😂😂
و این عشق زیاد کورش کرده...
که خب خاک تو سرش...😔💚😂عوضش لویی زرنگمون ازش سو استفاده میکنه😎💙
چقدر رابطه سالم و قشنگی داریم ماااا💙☻️💚
ESTÁS LEYENDO
Ready to Run? [L.S] [Z.M]
Fanficهری: لویی تو حق نداشتی اینکارو باهام بکنی... چرا به من نزدیک شدی؟؟؟... چطور اجازه دادی چنین اتفاقی بیفته؟؟؟... چرا اینکارو باهام کردی؟؟؟... لویی: من نمیخواستم اینطور شههه... من میخواستم ازت دور شممم... من باید میرفتممم... من از همون شب میخواستم برمم...