چانیول دست و پای اسکچ رو باز کرد و خودش از اتاق بیرون رفت تا باند پانسمان و چسب بیاره. هنوز برای راه رفتن نیاز داشت از دیوار کمک بگیره. بکهیون رو روی مبل پشت تلوزیون دید. غذای توی کاسهی جلوش ترکیب نودل و سوپ ماهی بود. پرسید «دکتر جعبهی کمکهای اولیهش رو کجا گذاشت؟»
بک نوک انگشت شستش رو گوشهی لبش گذاشت و مالید تا لکهی سفید و قطره مانند کنار دهنش رو پاک کنه. چانیول روبهروش ایستاد و فکر کرد که لبهای نرم و صورتیش چه ترکیب سافتی رو با صورت سفیدش ایجاد کردن ولی چیزی به زبون نیاورد.
«کسی رو پیدا کردی که بتونه زخمهات رو ببنده؟»
«اممم... بکهیونِ طبقهی بالا؟»
بک یه دفعه از جا پرید و صاف نشست. «دستهاش رو که باز نکردی؟» چانیول موهای پشت گردنش رو لمس کرد و سرش رو پایین انداخت. حس وقتهایی رو داشت که مادرش مچ اون رو با یه ظرف شیرینی میگرفت. «نباید میکردم؟» خندید. «اشکالی نداره فقط دیگه بکهیونِ طبقهی بالا محسوب نمیشه؛ بکهیونِ فراریه.»
چانیول با نوک انگشت به ترقوهای که از زیر یقهی گشادش بیرون اومده بود زد و به پشت سرش اشاره کرد. «بکهیون فراریت رو پلهها نشسته.» بکهیون ایستاد و کف مرتبی زد. «واو... یعنی باور کنم اسکچ بیون بیخیال شانسش برای فرار کردن شده؟»
اسکچ بلند شد. «شاید ندونی ولی پالتم به حالت تعلیق دراومده بود و پام آسیب دیده بود.» ابروی بک بالا رفت. «خب پس الان پالتت آزاده.»
«هی مقتولم دکتر داره برمیگرده اینجا... پس دیگه سراغ من نیا. الان هم برو بیرون، یه صحبت خصوصی با بک دارم.»
چانیول از مقتولم خطاب شدن خندید و به سمت اتاق بچه رفت. درش رو بست. یه تدی بر سفید از روی زمین برداشت و از پهلو به در تکیه داد و نشست. نمیتونست جلوی کنجکاویش رو بگیره. گوشهاش رو تیز کرد و به حرفهاشون گوش داد.
«صحبتهامون ربطی به اون بیچارهای که فرستادی بره داره؟ اگه میخوای یه کلکی بزنی باید بگم من موافق نظر سیستمم.»
«راجه به جونمیونه.»
اسم جونمیون زنگی رو توی سر چان به صدا درآورد. از لحن بک فهمید شوکه شده. «سرباز سوهو؟ منتقل شده به بخش ما؟»
«یه نفر بهش حمله کرده و به سرش ضربه زده. چاقو هم خورده.»
«کار کدوم احمقی بوده؟»
«میدونی که اون داشت روی قتلهای اخیر اینجا کار میکرد؟»
«لعنتی... الان دکتر داره با اون میاد اینجا؟»
«درسته و سیستم منو برگردوند سر کار»
«مبارک باشه... چرا چانیول رو فرستادی بره؟ نمیخوای برگشت شکوهمندت به سیستم رو جشن بگیره؟»
«ممکنه مظنون همونی باشه که به اونم حمله کرده.»
«تو خواستی جونمیون رو بکشی؟»
«هی بکهیون دست از شوخی کردن با مسائل مهم بردار.»
«من جدی بودم.»
چان از شنیدن این حرف لبخند ریزی زد.
«به نظرت چرا یه نفر هم بخواد چانیول رو بکشه هم جونمیون رو؟»
«یکی که با سیستم و سربازهاش دشمنی داره؟»
«بکهیون... به چانیول قبل از اینکه سرباز بشه حمله شد.»
اسکچ اسم بکهیون رو با لحن خشک و بلندتری به زبون آورد.
«نمیدونم...»
«جفتشون قبل از اینکه تو این چند روز بیان اینجا توی لارک بودن.»
«یعنی میگی قاتل اهل اونجاست؟»
«قبل از اون هم جفتشون توی مِدو همکلاسی بودن.»
«همهی این اطلاعات رو تو همین چند دقیقه به دست آوردی؟»
«این رو که ده سال پیش هم میدونستم.»
چانیول جلوی دهنش رو با دستش گرفت که صداش بلند نشه ولی بکهیون آزادانه تعجبش رو نشون داد. «مگه اون زمان هم چانیول رو میشناختی؟ یعنی میگی این همه سال استاکرش بودی؟»
«بکهیون حالت خوبه؟»
«حال من؟ فعلا که تو کل زندگیت آمار چانیول رو درآوردی و یه جوری رفتار میکنی انگار خبر نداری کیه.»
«بهم نگو که هنوز یادت نمیاد وقتی بچه بودیم چی شد...»
برای چند لحظه جفتشون ساکت شدن. اسکچ پشیمون بود که بحث رو باز کرده و بکهیون هم تا الان هیچ مشکلی توی گذشتهش ندیده بود.
«داری راجع به چی حرف میزنی؟ کدوم اتفاق؟»
«ولش کن از اون زمان خیلی گذشته. وقتی دبیرستان میرفتن جونمیون یکی از همکلاسیهاش رو تو یه دعوا هل داد، سرش خورد به شیشه و فوت کرد. یکی از مظنونها از لحاظ انگیزه میتونه خانوادهی اون پسر باشه.»
«بحث رو عوض نکن.»
چانیول دیگه نمیتونست تحمل کنه در رو باز کرد و از اتاق بیرون اومد. کف دستهاش رو بهم کوبید. «بکهیونها یکم زیادی بلند حرف زدین.» اسکچ آهی کشید و سرش رو به لبهی مبل تکیه داد. بک پرسید «این اتفاقی که میگی به لویی هم ربط داره؟»
«یه چیزیه بین اهالی این خونه و اگه هیچ کدومتون یادتون نمیاد حتما سیستم نمیخواد که یادتون بیاد» حرف خودشون رو بهشون برگردوند. «بالاخره که وقتی سیستم یه تصمیمی میگیره حتما درسته»
بحثشون با صدای در نصفه موند. دکتر با بدن بیهوش جونمیون رسید.----
YOU ARE READING
[Laurel & Coff-ee-in]
Fanfictionلورل و کافین: همیشه وقتی دو نفر هم اسم بودن تو مخاطبین گوشی بکهیون، فلانی یک و فلانی دو ثبت میشدن ولی این دفعه فرق کرد؛ بک نوشت چانیول من و چانیول او. گفتن چانیول روز ازدواج دوست پسر سابقش، عروس رو کشته ولی، خدای من، کی باور میکنه؟ ژانر: رمنس،...