شاید رزها از همون اول برای من به رویا بود؛ رویایی که توی روزهای سخت میدیدم و دلم میخواست بتونه بعدها قسمتی از من رو به یادم بیاره. نشونهای از امید توی روزهای سخت و زندگی دوبارهای که برای داشتنش همیشه باید تلاش کرد.
زندگی که به شدت دستخوش تغییره و برای همراه شدن با جریان تندش باید صبوری به خرج داد و به هر روزنهای چنگ زد.شخصیتهای این داستان بیشتر از چیزی که خودم توقعش رو داشتم پاک بودن و با وجود تلاشهای من، هیچوقت نشد که بتونن اشتباه بزرگی بکنن و فقط پر از فداکاری و عشق برای هم بودن.
میدونم که ممکنه کاستیهایی داشته باشه و گاها توقعاتتون رو برآورده نکرده باشه اما تمام کمبودهاش رو به "زیبایی رز زیبای شوالیه پارک" ببخشید و من هم تمام تلاشم رو برای خلق زندگیهای بهتر برای شما میذارم.
انگار نوشتن رزها برای خودم زیبا بود و امیدوارم این زیبایی رو به شما هم منتقل کرده باشه.
ممنون که توی این مدت طولانی کنار رزها بودین و برای رشدش به من انگیزه میدادین. تک تک کارهای شما برای من باارزش هستن و عمیقا از داشتنتون خوشحالم.♡
***
کانال تلگرام:
https://t.me/mioowes
YOU ARE READING
𝑹𝒐𝒔𝒆𝒔
Werewolf' 𝑯𝒊𝒔𝒕𝒐𝒓𝒊𝒄𝒂𝒍, 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝒐𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆' ' 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒃𝒂𝒆𝒌' یه دیدار ساده بود؛ گل های رزی که هر بار از زیر شنل بلندش بیرون کشیده میشد... و قلبی که هر بار تند تر میتپید. ᴥ︎︎︎ - من همون شاهزاده ی نفرین شدم. - اما نفرین به زیبایی!