Chapter3

629 70 126
                                    

ازش دور بمون؟؟یعنی چی؟از کی دور بمونم؟

به شماره ای این اس ام اسو بهم داد اس میدم:
*از کی دور بمونم؟؟*

یعنی کی به من این اس ام اسو داده؟اصلا شماره منو از کجا گیر اورده؟ شاید این یه شوخیه از طرف یکی از دوستام که میخواد سعی کنه حالمو بهتر کنه مثلا.اگه اینطوریه که اصلا کار جالبی نیست.هرکی که بود بالاخره بعد مدت زمانی ک واسه من اندازه یه قرن طول کشید جواب میده:

*تو دقیقا میدونی منظورم کیه*

نه درواقع اصلا هیچ ایده ای ندارم که در مورد کی صحبت میکنه.شاید در مورد اون پسره که امروز تو اون مغازه کوچیکه دیدم حرف میزنه.ولی کی میدونه که امروز من با اون پسر حرف زدم؟

*چرا؟*
اینو من به به اون یارو اس میدم

اصن چرا من باید از کسی دور باشم؟از این متنفرم که یکی بگه چیکار کنم .انگار من بچم که بهم چیکار کن یا نکن

*اون خطرناکه*
حتما دارن راجع به همون پسره که امروز دیدم حرف میزنن .اون تنها کسیه که به ذهنم میرسه که به نظر خطرناک میاد

*اون کیه؟*
واقعا کنجکاو شدم.یعنی کی میتونه باشه(عمه من-_-)و چرا کد این شماره واسه خارج از ایالته؟
صبر میکنم تا جواب بدن ولی جوابی دریافت نمیکنم.پنج دقیقه گذشته و هنوز جواب ندادن.به شماره هه زنگ میزنم ولی سریع میره رو پیغام گیر واسه همین قطع میکنم

بیشتر شبیه اینه که یکی از دوستام داره سرکارم میزاره
اگه اون دوست عزیز فک کرده این کار بامزس باید بگم اصلا بامزه نیست چون الان کنجکاو شدم دارم نگران میشم.

نکنه یکی داره منو تعقیب میکنه زیر نظرم داره؟چجوری شمارمو گیر اورده؟باید حتما بفهمم کیه

صدای اون پسره که تو اون مغازه دیدم امروز تو سرم میپیچه:با یه عده از دوستام داریم میریم بیرون امشب تو هم میخوای بیای؟
میخواستن برن بیرون؟کجا آخه؟درواقع هیچ جای خوبی واسه خوش گذروندن اطراف اینجا نیس(بیا ایران دخترم بعد این حرفو ببینم میتوتی بزنی یا نه-_-)
فقط یه بار کوچیک حدود بیست دقیقه از اینجا دورتره هروقت میخوام برم سر کار میبینمش.شاید میرن اونجا ولی آخه اونجا خیلی کوچیکه.

ژاکتمو کلیدامو برمیدارم و از پله ها میرم پایین و میبینم بابا هنوز رو مبل نشسته فوتبال میبینه

_پدر،من دارم میرم کتابخونه.میخوام اونجا تکالیفمو انجام بدم(جون خودت-_-)

مجبور دروغ بگم چون بابام هیچوقت اجازه نمیده برم بار و با این حال مجبورم برم چون حتما باید بفهمم اون کی بوده

بابام میپرسه:
_تکلیف؟؟روز اول مدرسه؟؟
بعد یکی از ابروهاشو بالا میندازه و کنجکاوانه بهم نگاه میکنه

Poison(persian translation)Where stories live. Discover now