Chapter10

425 48 63
                                    

_این دیگه چه کوفتی بود؟
فور از رو شونش تیکه های شیشه رو میریزه پایین و بلند میشه
_تو حالت خوبه؟این دیگه چه کوفتی بود؟

من تو شوکم.کی اون یادداشتو فرستاده بود؟چرا باید از پنجره پرتش کنن؟میتونست یکیو بکشه

کاغذو پاره میکنم و میزارم تو جیبم قبل اینکه فور ببینه.نمیخوام در این مورد نگرانش کنم
_آره حالم خوبه و نه نمیدونم چی بود
از جام بلند میشم یه چیز تیزو تو پام حس میکنم
پایینو نگاه میکنم و میبینم که پام رفته رو شیشه
_آخ
پامو بلند میکنم یکم خون از پاشنه پام میریزه بیرون حواسمو جمع میکنم تا پامو نزارم زمین ک فرش خونی نشه(خون دوس دارمD:)

_چی شد؟

_هیچی پام رفت رو شیشه چیز مهمی نیس

_آخه کدوم خری ممکنه بیاد سنگ بزنه به پنجرتون؟
میره سمت پنجره تا بیرونو نگاه کنه تا بیینه کسی اون اطراف هست یا نه ک مشخصا کسی نیس

_نمیدونم.به نظرت همونیه که اومد در زد؟
میرم تو آشپزخونه تا پامو بشورم

_اره احتمالا.منظورم اینه که نمیتونه تصادفی باشه.یکی در خونه رو میزنه و در میره و بعد یکی میاد به پنجره سنگ میزنه.این اتفاقا تو پنج دقیقه نمیفته

_میدونم
پامو میزارم تو سینک(انقد حال میده ادم تو سینک پاشو بشورهD:) نمیتونم پاشنه پامو خوب ببینم واسه همین نمیتونم ببینم شیشه کجاس
_میشه کمکم کنی؟

_چه کمکی؟

_نمیتونم ببینم شیشه ی تو کف پامو...
با خجالت میگم

_تو از من میخوای بیام شیشه رو دربیارم؟
به نظر میاد حالش بهم میخوره از این کار
سرمو به آرومی تکون میدم
_فراموشش کن .نه من از این کارا انجام نمیدم
دست به سینه وایمیسته

انتظار نداشتم قبول کنه درهرصورت.آب سردو باز میکنم و میزارم اب پامو بشوره البته آب که شیشه رو از پام خارج نمیکنه
_میشه حداقل واسم موچین بیاری؟انقد ک به نظر میاد آسون نیس

_باشه
اخم میکنه
_کجاس؟

_توی حموم انتهای راهرو باید توی کابینت بالای سینک باشه
میره موچین بیاره

آب سرد یکم درد زخمو میکنه چرا باید یکی بیاد پنجره رو بشکونه که بهم پیغام بده

*چی بهت گفتم*
کلماتو تو ذهنم میارم.با جوهر مشکی نوشته شده بودن.اصن چه معنی دارن؟اینا رو همونی فرستاده که بهم اس ام اس میداد؟(پ ن پ عمه منه)
حتی اگه اونی نباشه ک بهم مسیج میده حتما بهم مرتبطن

_اینه؟
فور یه موچیت طلایی دستشه

_آره مرسی
موچینو از دستش میگیرم.رو کانتر میشینم و پانو میگیرم سمت سینک پامو میزارم روی زانوی اون یکی پام تا کف پامو ببینم و شیشه رو دربیارم
وقتی دارم شبشه رو درمیارم یکم میسوزه_تقریبا تموم شد
به ارومی به خودم میگم

Poison(persian translation)Where stories live. Discover now