Chapter29

427 42 9
                                    

Treacherous/Taylor Swift


یادم نمیاد کجا باید بپیچم،باید خیابونو مستقیم برم یا بپیچم؟دیشب وقتی میرفتیم سمت خونه ی فور خیلی تاریک بود و من کامل خیابونا رو ندیدیم.تنها چیزی که یادمه اینه که از کلی درخت و یه دریاچه رد شدیم.من تا الان به دریاچه نرسیدم پس باید به رانندگی ادامه بدم.

حدود پنج دقیقه تو یه خیابون مستقیم رانندگی میکنم تا اینکه یه دریاچه با کلی درخت میبینم بعد اینا دو جهت هست؛یا باید بپیچم یا باید مستقیم برم،اگه بپیچم بعدش دوتا راه هست یکی به چپ یکی به راست.اینجا کلی راه هست و من روحمم خبر نداره که از کدوم باید برم.

دیشب تو تمام طول راه من تو فکر این بودم که قراره چه اتفاقی بیفته واسه همین هیچی از راه یادم نمیاد.تنها چیزی که میدونم اینه که اطراف خونش کلی درخت کاج هست و جای پارک دم خونش خیلی درازه.

اگه مستقیم برم،یا به خونش میرسم یا اینکه مجبور میشم برگردم و بپیچم و خدا میدونه از کجا سر درمیارم.کاش دیشب بیشتر به راه دقت میکردم،میدونستم که ممکنه بخوام برگردم.

درنهایت تصمیم میگیرم کنار دریاچه وایستم،جای پارک نداره ولی یه محوطه چمن داره که روی اون توقف میکنم.اگه شمارشو داشتم بهش زنگ میزدم ولی الان ک ندارم.فک کنم باید زودتر ازش شمارشو بپرسم ولی نمیدونم عکس العملش چی میتونه باشه.شاید بهم بگه و منم احتمالا خجالت زده میشم.

نمیخوام برم خونه و نمیدونم چجوری باید برم خونه ی فور،پس دقیقا نمیدونم الان باید کجا برم.از ماشین پیاده میشم و میرم سمت درختا،چند فوت دورتر از دریاچه.سنگای ریز زیر پامه،یکیشونو برمیدارم؛دستمو روش میکشم و به دریاچه نگاه میکنم.بابام همیشه سعی میکنه یادم بده سنگو پرت کنم اونور دریاچه جوری که تو آب فرو نره ولی من همیشه تو پرتابام سنگم میخوره به آب و فرو میره.(منظورش اینه که باید جوری پرت کنه که سنگ یهو تو آب فرو نره بخوره به آب و بیاد بالا و چندبار بیاد بالا بعد فرو بره:/اخه اینم شد کار-_-)

آب آروم و صافه؛جوری که انگار یخ زدس،ولی هوا اونقد سرد نیس و من میدونم یخ نزده.مستقیم به افق نگاه میکنم و نشونه میگیرم.بابام همیشه میگه با قدرت پرتاب کنم.دستمو میبرم عقب و بعد میارمش جلو و سنگو پرت میکنم و البته که سنگ آبو رد نمیکنه به آب برخورد میکنه و فرو میره.

نمیدونم چرا ولی وقتی نمیتونم سنگو درست پرت کنم ناامید میشم.یه سنگ دیگه برمیدارم و امتحان میکنم،این بار با زور بیشتر پرت میکنم،دوباره سنگ شلپ شلپ به آب میخوره و فرو میره.

_این دریاچه ی بدبخت مگه چیکارت کرده؟
یه صدایی از پشتم با حالت مسخره کردن اینو میگه(عین جن ظاهر میشه این فور-_-)

برمیگردم،تقریبا انتظار دارم ریو باشه(ینی خاک بر سرت ک صدا و لحن حرف زدن ریو و فورو از هم تشخیص نمیدی)اگه ریو باشه اصن تعجب نمیکنم،من امروز دوبار اتفاقی بهش برخورد کردم.از دیدن فور یکم تعحب میکنم و هیجان زده میشم.
_فور؟تو اینجا چیکار میکنی؟

Poison(persian translation)Where stories live. Discover now