15th Jump

278 33 2
                                    

اون روز انگار تموم شدنی نبود...

طی رقص چند بار مجبور شدم خیلی نزدیک به کای وایسم که خودش باعث اعصاب خوردیم میشد...

حالا که آندره واسه من هیچی نبود و امی دیگه مثه قبل اون دوست خوب و با نمک برام نبود و ناخواسته نظرم بهشون عوض شده بود حس میکردم کسی رو ندارم...

سوفی و گابریل هم خیلی مشغول کارای خودشون بودن و اصلا کاری به کار ما نداشتن.

طرح های رقص جالبی توسط خانوم فرنسیس و آقای مارک به ما داده شد... جای یه سری تغییر هارو داشت و مهم ترین حرکت رقص منو کای گرند ژیته ی من بود... پرش بلند... گرند ژیته شبیه یه پروازه...

برای من گرند ژیته یه پروازِ بلنده... از بچگی این حرکت واسه من از همه ی حرکت ها جالب تر به نظر میرسید و از همه بیشتر دوسش داشتم...

مسابقه ی رقص حدودا 1 ماه دیگه ست... کشور های مختلف میان، مردم مختلف. و از همه مهم تر خاله و بقیه منو از تی وی می بینن و نباید نا امیدشون کنم.

توی این مسابقه خودِ امی و آندره و سوفی و گابریل رغیب های منو کای حساب میشن که این موضوع خودش یکمی اعصاب خورد کنه. کسی که تا دیروز باهاش روی یه استیج رقصیدم از امروز دشمن من حساب میشه...

البته دشمن نه به اون معنایی که فکر میکنی.

کای طی رقص خیلی حواسش به من نیس... با اینکه اول همه فکر کردن ما خیلی باهم خوب به نظر میرسیم اما وقتی نه من و نه کای تمرکز نداریم چیزی خوب نمی شه.

خانوم فرنسیس و آقای مارک به نوبت رقص هارو چک میکنن... خیلی وقت ها میشینیم زمین و بیشتر درباره ی حرکات فکر میکنیم تا انجامشون بدیم و این وسط منو کای اصلا باهم کنار نمیایم... راستش، اصلا کای رو نمی فهمم... نمی تونم چیزی از تو چشماش بخونم و این آزارم میده. یه ثانیه باهام خوبه و ثانیه ی بعد حالمو میگیره... انگار خوشش میاد آدمارو امیدوار کنه و بعد خوردشون کنه... مثلا بهم گفت خوب میرقصم و دو دقیقه بعد بهم گفت خوک دست و پاچلفتی :|

اما اینکه ذهن منو مشغول خودش میکنه به هیچ وجه به این معنی نیس که ازش خوشم اومده باشه ها.

چند بار نگام به آندره و امی میفته. قیافه ی آندره زار میزنه بی میله... یه غلطی کرده و حالا باید تا آخرش مسئولیتش رو قبول کنه...

ته دلم

هنوز اون حس سوزش خفیف هست... همون حسی که میگه یه کبریت گذاشتن رو قلبم و از پایینش دارن کم کم آتیشش میزنن تا بالا...

من ...

آره... شاید... آندره رو دوس داشتم

Grand jetéWhere stories live. Discover now