S2_12: چشمای طوسی یکسان

243 48 35
                                    

همه ی ما گاهی حماقت می‌کنیم و این حماقت پرخون تر از چیزی بود که برامون گفته بودن

Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.


همه ی ما گاهی حماقت می‌کنیم و این حماقت پرخون تر از چیزی بود که برامون گفته بودن .
مثلا تصمیم میگیری از دین و مذهبی که برات انتخاب کردن فاصله بگیری اما مثل باتلاق به کفشت چسبیده و تو جای اینکه بیای کفشتُ در بیاری با اَره مچ پاتُ میبری.
                          نویسنده ***

.

.

.

گلادیس با لباس زرق برقی گرون‌قیمتی به طرف طبقه‌ی بالا می‌رفت تا با برادرزاده‌ی عزیزش صحبتی داشته باشه . با دود سیگاری که کل اتاق رو گرفته بود اخمی کرد :
[ تهیونگ عزیز من! قرار شد سیگارُ ترک کنی یه وقت روزنامه‌نگارا نمیگن چه رئیس‌جمهوری هستی که اعتیاد داره؟ ]

تهیونگ درحالی که کتشُ درآورده بود و چند دکمه از لباس سفیدش باز شده بود با آستین های بالا رفته بهش نگاه می‌کرد و ادامه‌ی سیگارشُ می‌کشید.
گلادیس چشمی نازک کرد :
[ بگذریم اومدم بگم ماسیمو امشب منتظرته بهتر نیست به خودتون یه فرصتی بدی؟ ]

تهیونگ همچنان ساکت نگاهش میکرد . میتونست متوجه بشه چقدر نفرت ازش ساطع می‌شه این احترام تا کی دوام داشت ؟ ادامه داد :
[ قبول کردم امگای سلطنتی رو پیدا کنم و دارم سعی میکنم مگه نمی‌بینید علیاحضرت ]

آلفا ابرویی بالا داد و بلاخره سیگارشُ خاموش کرد :
[ امپراتریس ]

گلادیس چشماش درشت شد :
[ چیزی گفتی والامقام؟ ]

تهیونگ سرد نگاش کرد :
[ امگای سلطنتی نیست. اگر من امپراتوری دستمه پس ایشون میشن امپراتریس من .. فهمیدی؟ ]

به تدریج صداش بالا می‌رفت:
[ بهتره امگای منتخب ماسیمو رو هر چه سریع تر برگردونید میلان . کمی کارم تو این کشور طول میکشه]

گلادیس میخواست چیزی بگه که با اجازه‌ی ورود نخست وزیر سیسیلی دهنش بسته شد و احترامی گذاشت . اونوو با لبخند محترمی روبه روش نشست :
[ اخم نکن جاش میمونه شب عکاسا برای این چون و چروک اخلاقی یه بیانه‌ی تاکسیک دیگه میدن بیرون ]

تهیونگ به مجله های زیادی که رو میز هتل بود خیره شد هتلی که زبان زد همه بود .
یک ساختمان بلندمرتبه و هتل در ایالات متحده آمریکا ، که در منهتن واقع شده.

RED TYPEWRITER Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ