75

304 44 66
                                    

با سرگیجه و ضعف بدی  بهوش اومد ، چیزی که روبه روش میدید ، چیزی نبود که بتونه براحتی هضمش کنه . دو تا پسر که زیباییشون از همون دیشب هم معلوم بود ، اما چطور تونسته بودن ؟ ... اصن اون الان چجوری زنده بود ؟ 

پوفی کشید و سرشو تکون داد تا از افکار مزاحم خلاص شه و دنبال راه فرار باشه . بزور از جاش بلند شد و خیلی زود با یه دور چرخوندن چشماش دور خونه تونست در ورودی رو پیدا کنه ... 

اهسته سمتش رفت و وقتی بهش رسید نفس راحتی کشید و برگشت ببینه تغییری تو حالت اون دوتا پسر ایجاد نشده که خب جواب نه بود ...دستگیره در رو گرفت و به پایین فشار داد ...در قفل بود 

"به خشکی شانس"

زیر لب گفت وبه سمت اشپز خونه رفت تا حداقل یه وسیله دفاعی پیدا کنه  . توی اولین نگاه ساطور توی جای مخصوصش بهش چشمک زد . همونو برداشت و رفت سمت اون دوتا که هنوز خواب بودن و نفهمید که هری بیدار شده اما فعلا قصد باز کردن چشماشو نداره ... 

جلوشون ایستاد و ساطور رو با دو تا دستش جلو تر از بدنش گرفت . هری از فکری که توی سرش میچرخید نمیتونست اروم بشینه پس فقط انجامش داد ... 

_پخخخخخ

هری از جاش پرید . باعث شد الکس هم بترسه و داد بزنه . با دیدن قیافه الکس توی اون وضعیت خندش گرفت و بلند خندید ... لویی هم با خنده های هری چشماشو باز کرد . وقتی حال الکس و خنده ی هری دید فهمید قضیه چیه و بعد از یه تک خنده کوتاه ،  خندش ادامه پیدا کرد ... 

یکم که اروم شدن  ، هری  یه ساطور  توی دست الکس دید و  تعجب کرد . 

_این دیگه چه کوفیته ؟  .. الکس بچه نشو ..ساطورو بنداز کنار .‌‌.. 

الکس سرشو تکون داد ... 

_اینکارو نمیکنم ... 

با تموم شدن حرفش هری تک خنده کرد و باعث شد لویی هم  به الکس خیره شه 

_وات د فاک الکس ؟ 

لویی گفت و گوشه لبش کج شد ‌ و خندید ... 

_چی اینکار خنده داره که ... 

حرفش با واکنش سریع لویی نیمه تموم موند ..حالا ساطور دست لویی بود . 

_وقتی بهت میگن بچه نشو برای همینه ... 

الکس که حالا بی دفاع شده بود بی اراده روی زمین افتاد . 

_منو نکشین ..خواهش میکنم ... 

هری و لویی باهم چشماشونو چرخوندن ... 

_بلند شو ... اگه میخواستیم بکشیمت فقط همون دیشب انجامش میدادیم باشه ؟ ..حالام این فیلم هندی ای که راه انداختی رو جمع کن 

لویی که توی صداش رگه های خنده موج میزد اینو گفت و برخلاف واکنش الکس از روی ترسش به سمتش رفت و اونو از روی زمین بلند کرد ... 

vampire of UK (L.S)Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ