صبح بیدار شد و یکم طول کشید تا بفهمه کجاست و چرا !
_بیدار شدی ؟! ...صبحت بخیر
لویی لبخند کوچیکی زد و کش و قوسی به بدنش داد .روی صندلی خوابیده بود با این تفاوت که روش پتو بود ... تمام بدنش گرفته بود ولی کیه که اهمیت بده ؟
_ صبح توام بخیر !
نگاهی به ظاهر هری انداخت ، شنلش مشکی خالص بود .
قبلا یکم رنگ قرمزم قاطی دوختاش بود ولی الان....
_کمکم میکنی ، مادرمو.....
لویی حرفشو قطع کرد و با لبخند بهش خیره شد .
_میام هری !
هری مادرشو بغل کرد ، و سمت لویی چرخید .
_یک چند تا وسایل از ریچارد بگیر ، بیا باهم بریم ، خودش میدونه چیا باید بهت بده !
لویی سری تکون داد و به سمت در اتاق قدم برداشت ، ریچاردو از دور دید که داره میاد .
_هی.... اینارو باید بدی به من ، من کمکش میکنم !
_تو؟
با بی خیالی شونه هاشو بالا انداخت . و سعی کرد که اون وسایلو از ریچارد بگیره
_میتونی از خودش بپرسی !
ریچارد با بهت وسایلو بهش داد و دم در اتاق سر جای همیشگیش ایستاد . لویی با وسایل وارد اتاق شد
_خب؟...
منتظر هریو نگاه کرد تا بگه که باید کجا برن . هری لبخندی زد و سمت دری که با فاصله دو متری از پنجره قرار داشت رقفت
_میشه اینو باز کنی ؟ یه پلکان پیچ در پیجه که به جایی باز میشه که همه اقوام نزدیک من اونجان
_اوه...
جلوتر رفتو درو باز کرد . گذاشت اول هری قدم هاشو داخل پلکان بزاره .
_چراغ قوه توی دستتو روشن کن
لویی چراغ قوه ای که توی دست راستش بود و بالاتر از بدنش گرفت و روشنش کرد تا بتونه راه هری رو هم روشن کنه البته که یکم سخت بود با توجه به اختلاف قدشون ولی خب بازم لویی تلاششو کرد .
از پلکان که اومدن بیرون ، پاشو روی چمن های خیس اونجا گذاشت . همه جا رو مه غلیظی گرفته بود و نمیزاشت جلوشو ببینه .
_دستتو دور بازوی من حلقه کن ..مه غلیظه ممکنه گم بشی !
لویی تعجب کرد و لی این کارو انجام داد و شونه به شونه هری قدم برداشت . اونا یه جایی بیرون از این قصر بودن .. لویی بعد از دوماه داشت محیط بیرون اون قصرو هم میدید . فقط یکم...خب میدونی....مه الود بود و درواقع چیزی نمیدید که بخواد بخاطرش ذوق کنه .
VOCÊ ESTÁ LENDO
vampire of UK (L.S)
Vampiroکی میدونه ؟؟؟ ... فاصله بی تفاوت بودن تا وابستگی و دوست داشتن فقط یه خط باریکه ... اونا وابسته شدن ... همدیگرو دوست داشتن ... انسان و خون اشام ..... قانون مرگ رو نادیده گرفتن ... بهش اهمیتی ندادن ... اهمیتی ندادن به چیزی که بین عشقشون فاصله میند...