19-just brothers

3.4K 591 419
                                    

" و اینه که تورو متفاوت میکنه ، زیبای غمگین من ."

لیام با لحجه ی فوق العادش میگه و جمعیت رو کنار میزنه تا جلو بیاد . وقتی جمعیت با یکم بهت کنار میکشن تا اون پسر رو که اسم مالکیت روی نقاش گذاشته ببینن ، لیام کامل تابلو ها رو میبینه و نگاهش به تابلوی عکس بی نظیر خودش میوفته .

یه لبخند بزرگ و پرشور رو به زین که توی بهته میزنه و با قدم های بلند جلو میره . اون پسر رو بی توجه به نگاه های روش بین دستای بلندش میکشه و محکم بغلش میکنه:

" زینی زینی ، این خیلیی قشنگه  ، من حتی کلمه ای برای تشکر کردن پیدا نمیکنم "

زین رو به تعریف لیام توی بغلش میخنده اما صدایی که از بین همهمه به گوشش میرسه باعث میشه لبخندش روی صورتش بخشکه .

درست مثله غنچه ی گل رز قرمزی که به سرعت سیاه و پژمرده میشه یا آبی که رویه آتیش میریزه ؛

" خدایه من اونا باهمن ؟ "

مارگو بین جمعیت بلند میخنده و اپیک که به خاطر خنده ی مارگو به وجد اومده بلند میگه:

"آقای لیام پین ، بردار آقای زین پینن . لطفا دراما نسازید "

جمعیت میخندن و زین حس میکنه تویه یه چاله فرو میوفته . یه چاله ی عمیق و بی انتها . انقدر گود و تاریک که گوشهاش سوت میکشن  ، به قفسه ی سینش فشار میاد و تنفس براش سخت میشه اما خودش رو وادار به لبخند زدن میکنه .

لبخندی که از گریه های سوزناک عذاداری دردناک تره .

لیام عقب میکشه و با خنده موهای نرم و مشکی زین رو بهم میریزه:

" من بهت افتخار میکنم پسر من ! تو زیکاسوی ( زین+پیکاسو ) ی خانواده ی پینی "

لیام با خنده و چشمهای قلب شده میگه و درحالی که لپاش بالا رفتن با ذوق به سه تا تابلو نگاه میکنه . درسته که تابلوی mind of mine ته دلش رو میلرزونه اما چیزی رو توی صورتش منعکس نمیکنه :

" مرسی لی . نمیدونستم انقدر زود میای "

زین آروم و به دور از اون همه هیاهو میگه و همینطور که یکم عقب عقب میره تا به قسمت پشتی غرفه بره دست لیام رو با خودش میکشه . همهمه بلند میشه چون مردم دلشون نمیخواد توجه زین رو باز از دست بدن اما اپیک سعی میکنه با دادن توضیحات گرافیتی و ابزاری راجب نقاشی ها سرشون رو گرم کنه .

لیام که یه شلوار مشکی زاب دار و هودی گشاد و بلند به تن کرده ، کلاه کپش رو برعکس روی سرش گذاشته و خیلی خوشحال به نظر میرسه .

زین جایی که جمعیت دیدی بهش ندارن روی میز میشینه و لیام بین پاهاش می ایسته تا راحت تر از بین اون همه همهمه حرف بزنن و این حرکت لیام باعث میشه ضربان قلب زین بالا بره .

[ The Fault In Our Stars ➳ Z.M ]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora