🍼پارت هفتم🍓

5.5K 1.1K 209
                                    

** بچه ها اصلا از وضع vote ها و کامنت ها راضی نیستم :(
و محض اطلاع باید بگم تا تعداد ووت های این پارت به 70 نرسه خبری از قسمت بعد نیست 🤷🏼‍♀
اگه هم استارز رو از طریق لینک می خونین و واتپد رو نصب نکردین که ووت بدین ، تنها راه چاره ش نصب اپلیکیشنه چون واقعا قصد ندارم قبل رسیدن به 70 آپ کنم :)
و در ضمن پارت بعدی شروع پارت های وانیلا ی داستانه و خیلی خیلی مهمه . دیگه خود دانید ! /^~^\ **

#*#*#*#

بکهیون با دیدن جینوو توی سالن بزرگ فروشگاه ، سعی کرد متعجب به نظر بیاد و با هیجان لباس چانیول رو کمی کشید تا توجه ش رو جلب کنه .

_ خدایا چه تصادفی ! جینوو و مینو شی هم این جا هستن !

ابرو های چانیول با تعجب بالا رفتن و قبل از این که بتونه ری اکشنی نشون بده ، بکهیون دست هاشون رو توی هم قفل کرد و دنبال خودش به طرف مینو و جینوو کشیدش .

چانیول اجازه داد دنبال پسر کوچیکتر کشیده بشه و با لبخند بهش خیره شد که چه طوری تلاش می کنه بدن سنگینش رو دنبال خودش بکشه . از قصد قدم هاش رو محکم تر کرد تا کار بکهیون رو سخت تر کنه و بعد از طی شدن نصف مسیر تا انتهای فروشگاه بکهیون تقریباً به نفس نفس افتاده بود اما همچنان مصمم چانیول رو دنبال خودش می کشید .

چان بی صدا خندید و یک قدم فاصله ی بینشون رو پر کرد و حالا به جای این که دنبال بکهیون کشیده بشه ، کنارش ایستاده بود . انگشت هاش رو بین انگشت های ظریف و کشیده ی بکهیون لغزوند و دست هاشون رو بهم چفت کرد . بی توجه به قیافه ی متعجب بکهیون به راهشون ادامه داد و همون لحظه هم جینوو که به سمتشون دویده بود ، مقابلشون ایستاد .

نفس عمیقی کشید و خیلی مودبانه به چانیول تعظیم کرد .

_ چانیول شی ... خوشحالم دوباره می بینمتون .

_ منم همین طور جینوویا ... همه چی خوب پیش میره ؟

چانیول با لبخند نرمی از پسر مو فرفری مقابلش پرسید و جینوو هم لب هاش رو روی هم فشرد و تند تند سر تکون داد .

_ بله چانیول شی ...

صدای مینو از پشت سر بیبیش توجه شون رو جلب کرد . مینو با لبخند جذابش دستش رو دور شونه ی جینوو حلقه کرد و پسر کوچیکتر رو به خودش چسبوند . با لبخند به چانیول و بکهیون دست داد و حالشون رو پرسید .

_ چه تصادفی ! خیلی خوبه که این جا می بینمتون . سوییتی در مورد دعوتم به بکهیون و چانیول شی گفتی ؟

مینو با لحن مهربونش از بیبی بویش پرسید و جینوو آروم جواب داد : بله ددی .

صورت مینو به سمت چانیول چرخید و اون رو مخاطب قرار داد .

_ خب چانیول شی ... می تونم امیدوار باشم شما و بکهیون دعوتم رو برای تماشای بازی اف سی سئول قبول می کنین ؟ می تونی به عنوان تشکر در نظرش بگیری ... برای اون دو ماه دوندگی ایی که برای آزاد کردن ماشینم از گمرک انجام دادی .

.• 𝙍𝙚𝙬𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙏𝙝𝙚 𝙎𝙩𝙖𝙧𝙨 •.Donde viven las historias. Descúbrelo ahora