۱۱_more

275 63 110
                                    

اهنگ پیشنهادی این پارت:more از گروه5sos

داستان از دید لویی

قیاقه اش وقتی حرصش گرفته بود عالی بود.شلینگ رو کشید و اون چهارتا کانگور به اب بست.از ته دلم میخندیدم.تا اینکه نشون گیریش خطا رفت و هری خیس کرد.

قیافه هری دیدن داشت.تارزان خیس شده بود.

*
**
*
آشتون چوب های درامرشو دورن انگشتاش چرخوند.وگفت:۱_۲ _۳

شروع کرد.دوستاش هم پشت سر اون شروع کردن.

فرانکی با ذوق پسر خاله اش و دوستاش نگاه میکرد.
آنها تو استودیو هری بودن.با لباس های خیسی که داشت خشک میشد.

اسم اهنگی که زدن moreبود.
معنی اهنگ یک جوری بود که کم کم فرانکی بغض کرد.
دوتا عاشق که حالا زیر یک سقفن ولی دیگه مث سابق همو دوست ندارن.
داشتم کم کم مطمعن میشدم که فرانکی وقتی تینجر بوده اشتون دوست داشته.
ولی اون کانگور دیر میجنبه!

وقتی اهنگ تموم شد.فرانکی دست زد و بدو بدو رفت استودیو آشتون بغل کرد.

اشتون گفت:خوب بود ؟

فرانکی نگاهش کرد وگفت:خوب؟عااالی بود...آقای استایلز بازهم نمیخواین قبولشون کنین؟

هری خندید و از پشت میکروفون اتاق تنظیم گفت:باید زودتر این اهنگ اجرا میکردن.

انها قرار داد امضا کردن.میتونستم قشنگ حس کنم که فرانکی چقدر خوشحاله برا آشتون.
یک لحظه یک دردی عجیبی تو سینه ام حس کردم.
مگه من روح نیستم نباید دردی حس کنم.

درد هرلحظه بیشتر شد.یهو چشام روهم فشار دادم و دیدم تو اتاقمم.یک پزشک و‌پرستار بالا سرمن و دارن بهم شوک الکتریکی میدن.

پرستار داد زد:دکتر فشارش افت کرده داریم از دستش میدیم.

هریت رو صندلی نشسته بود تا اون لحظه بلند شد و پرستار ودکتر. زد کنار و بامشت افتاد به جون سینه ام اینقدر ضربه زد....

دستمو‌گذاشتم رو سینه ام هرلحظه درد بیشتر میشد
یهو‌دستگاه صدا داد٬ضربان قلبمو نشون داد.
هریت لبخند بی جونی زد و روی صندلی افتاد.
دکتر وپرستار با تعجب بهش نگاه کردن.

پزشک گفت:هریت این ترم نیازی نیس امتحان بدی...چون جون یک نفر نجات دادی نمره این کورستو کامل رد میکنم.

هریت بغض کرده بود گفت:باروم نمیشه نجاتش دادم...

من باید از این دختر ممنون باشم که باعث شد بیشتر تو برزخ باشم یا نباشم؟؟

*
**
*

از دید فرانکی

باحرص به لویی نگاه‌کردم وگفتم:خیلی نامردی...میخواستی بری؟؟اونم دیشب؟؟؟واقعن که...

keeping your head up[L.T]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora