۴_کشف

403 71 42
                                    


ازدیدفرانکی

دوباره وارد اتاقک زیر شیرونی خونه امون شد.پناهگاه من.کاراگاه کوچکم.

به سمت تخت شاسی که رو سه پایه بود رفتم.زغال رو برداشتم شروع کردم طرح زدن.
نمیدونم شاید اگه برای یک مجله کامیک کار میکردم میشد داستان زندگی خودم روبفروشم!

با یک انگشتم که زغالی نبود یک اهنگ گذاشتم،منتهی از اهنگ های جدید.تنظیماتشو‌ روی شافل گذاشتم.

اهنگNakedاز جیمز ارتور پخش شد.خیلی اهنگشو دوست داشتم.همین طور داشتم طراحی میکردم که یک لحظه چهره لویی امد جلو چشمم.

من چم شده بود؟یک لحظه مکث کردمو چشامو بستم و سرمو تکون دادم.نفس عمیقی کشیدم و چشامو بازکردم شروع کردم طرح زدن.

یهو اهنگ قطع شد وگوشیم شروع کرد به زنگ خوردن.دیدم اسم دنیل افتاده.تماس رد کردم و شروع کردم به مرتب کردن اتاقم.

دوباره گوشیم زنگ خورد نه خیر اقا ول کن نبود‌.
رفتم که رد تماس کنم.دیدم قطع شد و پیام داد:

     فرانکی من باید ببینمت.

گوشیمو سایلنت کردم و گذاشتم کنار.ضبط رو‌روشن کردم و دیدم اهنگdon't let me downاز بیتلز پخش شد.

یک لبخند کج اومد رو لبم.عاشق این اهنگم.همیشه ارزو بود مرد زندگیم با این اهنگ بهم ابراز علاقه کنه.
تو فکر غرق شده بودم که دیدم یهو در زیر شیرونی باز شد.پشتم به در بود گفتم:مامان چرا اینکار میکنی ؟؟همیشه بهت میگم دربزن...

یهو یکی کمرمو از پشت گرفت ومنو برگردوند.تو چشمای ابیش غرق شدم.
نفسم بالانمیومد با تت پته گفتم:لو...لویی؟

خندید و صورتش اورد جلوتر وگفت:اره سویتی خیلی منتظر این لحظه بودم و بعد لباشو گذاشت رو لبام!

ازخواب پریدم درحالیکه نفش نفس میزدم. عرق از رو پیشانیم راه گرفته بود.

ساعت عدد شش نشون میداد.هنوز هوا روشن نشده بود.ازجام بلند شدم و‌یک لباس ورزشی پوشیدم از خونه زدم بیرون تا بدوم تا حالم خوب شه.

این چ شتی بود که خواب دیدم؟؟؟چشاش ابی بود...مث اقیانوس...فاک فاک نه...نه من نباید بهش فک کنم.سرمو به چپ و راست تکون دادمو پس سرعت دویدنم رو بیشتر کردم.


وارد اتاقش شدم و طبق عادت این سه هفته رفتم و پرده اتاقشو کشیدم تا نور وارد اتاقش شه.

خوب امروز هوا ابری مثل همیشه اما یکم نور هست.
از نگاه کردن به لویی فرار میکردم.

همش یاد اون بوس تو خوابم میفتم.شت...من هم صداشو شنیدم هم چشاشو دیدم. بدون اینکه بهش نگاه کنم رفتم دوباره سمت قفسه اش به عکسای پلرایدش نگاه میکردم.

keeping your head up[L.T]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang