♓Part 1♓

4.5K 577 188
                                    

از روی تختش بلند شد و به سمت دستشویی کنار اتاقش رفت تو اینه به خودش نگاه کرد به موهای فرفریش لبخندی زد و صورتش را شست وبرگشت توی اتاق کشوش رو کشید بیرون شلوار جین ابی تنگشو با یه تیشرت سفید پوشید و به پیرهن چهارخونه قرمز و مشکی هم روش پوشید کوله پشتیشو برداش و به سمت اشپزخونه رفت از اشپزخونه بوی خوبی میومد حدس میزد که انه پنکیک درست کرده و حدسشم درست بود

صبح بخیری گفت و شروع به خوردن کرد مایک بهش گفت :چته هری مگه گذاشتن دنبالت یکم اروم تر و خندید هری چشم غره ای بهش رفت و به خوردن ادامه داد وقتی تموم کرد به انه گفت : امروز زین میاد دنبالم بعد دانشگاهم میخوایم بریم بیرون

_باشه پسرم خوش بگذره
بار دیگه به مایک چشم غره رفت و منتظر پیام زین شد که بره دم در.

.رابطه اون و مایک زیادم بد نبود فقط اگه مایک بعضی وقتا عوضی نمیشد مایک بعضی وقتا جوری با هری رفتار میکنه که انگار اربابشه یا همچین چیزی ولی وقتی تو مدرسه گریمشاو به قصد کتک نزدیک هری میشه این خودش بود که کتک میخورد نه هری و این که مایک حواسش بهش هست بهش دلگرمی میده .

با صدای گوشیش از فکر اومد بیرون پیام از زین بود گفته بود تا ده دقیقه دیگه اینجاست .

هری ماشین داشت اونم یه ماشین مدل بالا و این مدل بالا بودن ماشین مناسب جایی که اونا میخواستن برن نبود . بلند شد و از مایک و انه خدافظی کرد و کفششو پوشید و رفت دم در بعد چند دقیقه ماشین زین جلوی در خونه پدیدار شد اون سوار شد و گفت :های مادر فاکرا

زین با قیافه پوکر نگاش کرد و گفت :میمیری مثل ادم سلام کنی. عجبا

نایل:این دو تا الاغ باز شروع کردن .میشه فقط راه بیوفتی زین

_باشه نایل انقدر غر نزن

تا دانشگاه هر سه ساکت بودن بعد رسیدن به دانشگاه نایل ازشون جدا شد چون کلاس اون با هری و زین یکی نبود .اندو هم بعد برداشتن کتاب تشریح به سمت کلاسشون رفتن
Harry p.o.v
بعد ربع ساعت هنوز استاد نداشتیم به زین که داشت به لیام تکست میداد نگاه کردم زدم بهش و گفتم :به نظرت چرا هنوز استاد نداریم تا الان نباید میومد

بدون این که سرشو بلند کنه جواب داد :نه نمیدونم اره

پوکر نگاش کردم تا بالاخره سرشو بالا اورد و نگام کرد و با حالت حق به جانبی گفت :چیه

_هیچی هیچی به پیام دادن به دوس پسرت ادامه بده و منو به چپتم نگیر کار خوبی میکنی

_خب ببخشید دیدم استاد نداریم گفتم بهش پیام بدم

بعد لبو لوچشو اویزون کرد که باعث شد از خنده منفجر بشم :باشه حالا . به نظرت چرا هیچ کسی نمیاد سر کلاس ینی هنوز استاد تشریح پیدا نکردن اون مک میدل که خوب درس میداد ینی استاد جدید .....

Bʟᴀᴄᴋ ʟᴇᴀᴅᴇʀ [L.S](z.m){omega.vrs} C.O.M.P.E.L.E.T Where stories live. Discover now