♓Part 13♓

1.7K 311 29
                                    

شرط ووت 30

Louis P.O.V

نیست هر جا میگردم یه پسر چشم سبز با موهای فرفری نیست ولی اون به من قول داد که میاد . شاید اتفاقی براش افتاده . سعی میکردم همونجور که جلوی دانش جو های دیگه راه میرم خشک بودن صورتمو حفظ کنم . اما ناراحتی بیشتر بود حس نگرانی برای هری .

بالاخره جرأتمو جمع کردم و بهش پیام دادم : هی  . حالت خوبه.

بعد چند دقیقه که جواب نداد گوشیمو خاموش کردم و گذاشتم تو جیبیم .

حدود هفت یا هشت سال هست که نگران کسی نشدم . به جز جک البته . نمیدونم حسی که به هری دارم زود گذر هست یا یه حس جدی هست و باید بهش توجه کنم .

گوشیم تو جیبم لرزید درش اوردم به امید این که هری باشه ولی سوفیا بود .

هوفف اینم دست از سرم بر نمیداره هی میچسبه بهم حیف که تو پک بهش نیاز دارم وگرنه خیلی وقت پیش از پک انداخته بودمش بیرون . جواب دادم و صداش تو گوشم پیچید:

س_ سلام لوییس خوبی

ل_سلام سوفیا . ممنون بهترم میشم اگه اسممو درست بگی لویی هست نه  لوییس

س_  اوه بیخیال لوییس سکسی تره ولی برای لین چیزا زنگ نزدم خب عاممم ببین من شب یه مهمونی تو خونم دارم دوست داری بیای فقط اعضای پک هستن به جک هم گفتم گفت بهم خبر میده حالا نظرت چیه پایه ای یا نه

ل_مطمئن نیستم بعدا بهت خبر میدم

و گوشی رو قطع کردم اصلا حوصلشو نداشتم دختره هرزه هر روز با یکی هست امروزم به من چسبیده به جک زنگ زدم تا برداشت گفت: سوفیا به تو هم زنگ زد

ل_اره تو میخوای بری

ج_ نه بابا بیخیال بیا خودمون دو تا بریم بار هوم؟ نظرت چیه ؟

ل_ نه امروز حالم خوب نیست

ج_ بیخیال لویی لطفا

ل_ هوف باشه

ج_ ایول خب باشه فعلا

ل_فعلا

گوشی رو تو جیبیم برگردوندم و دوباره فکر کردن به هری رو شروع کردم هنوز جواب پیامم رو نداده بود نکنه دیشب حرف اشتباهی زدم پیامامونو از اول تا اخر خوندم ولی چیزی پیدا نکردم به ساعتم نگاه کردم . خب چیزی نشده فقط ده دقیقه از تدریس رو از دست دادم که مهم نیست میدونم که تا وقتی که هری جوابمو نده نمیتونم درست درس بدم .

..................................................................................

Harry P.O.V

ه_دیگه نمیخواممممممم

م_نمیشههههه

من داد زدم و مایک هم متقابلا داد زد خب اون سوپه خیلی بد مزه بود انگار تو اب رب گوجه ریختن یکم هویج ریختن توش یکمم گوشت ریختن توش با چیزای دیگه که نمیدونستم چین .

Bʟᴀᴄᴋ ʟᴇᴀᴅᴇʀ [L.S](z.m){omega.vrs} C.O.M.P.E.L.E.T Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang