قسمت هشتم: رز سیاه
نگاه جدیاش در آن یونیفرم سرمهای که تنها در جلسات رسمی با مقامات بالاتر به تن میکرد، به عکسهای روی پرده دوخته شده بود.
پروندهی قتلی که به تازگی گزارش کرده بودند، توجه نیروی ویژهی پلیس را جلب کرده بود!
معمولا صورت خوشی نداشت اگر پروندهی یک منطقهی مشخص را از پلیس آن منطقه بگیرند.
این مسئله برای گروه آنها شوخی بردار نبود.
دخالت پلیس ویژه و ادعای آنها برای گرفتن پروندهی تازه به مزاج هیچکدامشان خوش نیامده بود.
اما حالا هر دو گروه پلیس گیونگسان و پلیس ویژه طی جلسهای، دو قتل تازه را با پروندهی پیچیدهای که مشکوک به قاتلی سریالی بود و مدت زیادی زیر دست ماموران ویژهی پلیس باز مانده بود، مقایسه میکردند!
هر دو گروه با جوی سنگین و اخمهایی جدی، دور میز مشترکی نشسته بودند و به گزارش نمایندهای از ماموران ویژه گوش میکردند:
_ پروندهی ۶۴۷، متعلق به بخش دایرهی جنایی، دارای چهارده مقتول با هویت شناخته شده و مجموع سه مظنونی که ظن اونها با مدرک، تبرئه شده میباشد که از تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۱۸ به مدت دو سال و یک ماه همچنان باز و حل نشده باقی مانده است!
افسر قد بلند پس از روخوانی شرح اولیهی پرونده، به سمت پردهی نمایش چرخید و با توجه به عکس قربانیان، گزارش پزشکی قانونی را توضیح داد:
_ طبق شواهد و کالبد شکافی تیم پزشکی، تمام مقتولان به یک شیوه و در بازهی زمانی کمتر از دو سال به قتل رسیدن که اثباتی برای وجود یک قاتل سریالیه. طبق گزارشات و تحقیقات بخش ویژه، بین قربانیها هیچ وجه اشتراکی نیست و شامل سه زن بزرگسال بین ۳۳ الی ۳۸ ساله، یک پسر جوان ۲۱ ساله، نه مرد بزرگسال در بازهی سنی ۲۹ الی ۴۸ ساله و یک مرد مسن ۶۱ ساله هست. که میتونه دلیل خوبی بر این گمان باشه که قاتل بدون شناخت قربانیانش رو میکشه و احتمالا یک قاتل اجیر شده و یا اجارهایه. که به احتمال زیاد در بستر دیپ وپ فعالیت داره. در پیکر قربانیان نشانی از ضرب و شتم یا تجاوز نیست و قتل شهوانی هم به قاتل نسبت داده نمیشود. نحوهی به قتل رسیدن مقتولان اکثرا با اصابت چاقو به ناحیهی شکم و یا پارگی طحال صورت گرفته و قاتل عموماً از صلاح سرد استفاده میکنه.
نگاه باریک شده و جدی تهیونگ به عکسهای روی پرده بود.
فریم به فریم عکسها، زخمهای متعدد چهار سانتی در ناحیهی شکم مقتولان را به نمایش گذاشته بود.
پس از عکسهای متعددی که از جنازهها گرفته شده بود، عکسهای تازه و عجیب دیگری روی پرده نشست که باعث شد تهیونگ اخم سردرگمی کند.
افسر بلند قامت، همانطور که با لیزر سبز رنگ، به قسمتی از عکسها اشاره میکرد، ادامه داد:
_ اما چیزی که تمام این مقتولان رو جزو یک پرونده کرده، این علامت مُهر مانندی هست که روی بدن تمام قربانیان وجود داره! این قانون قاتلان اجارهایه که به عنوان تایید برای دریافت دستمزدشون، بعد از انجام کار، اثر مشابهی از خودشون به جا میذارن. و اینجا هم مهر رز سیاه رو مشاهده میکنید که با استفاده از خون قربانی روی بدنش به جا مونده. به همین دلیل این پرونده با اسم رز سیاه رسانهای شده. تحلیلگران گروه بر این باورند که علامت گذاری قربانیان توسط قاتل، به معنی اتمام کار خواسته شده هست و از این طریق میتونه مزدش رو کامل دریافت کنه!
عکس رزهایی که با خون هک شده بودند، نفس افراد پشت میز را حبس میکرد.
کم کم همه چیز برای تهیونگ روشن میشد.
روز اول بازرسی صحنهی جنایت در آن فروشگاه جادویی، خودش توانسته بود علامت رزی که روی مچ دست دو قربانی به جا مانده بود را پیدا کند!
صدای گزارشگر ویژه توجهش را جلب کرد:
_ طبق مطالعهی پروندهی ۳۲۸، در بیست و یکم ژانویه ۲۰۲۰، گزارش دو فقره قتل در فروشگاهی به نام مجیک شاپ در محلهی دامسان و به فاصلهی ۱۵ دقیقه بعد، به قتل رسیدن یک مامور گشت در همان منطقه، ثبت شد. طی بازرسی گروه جنایی پلیس گیونگسان، و گزارش پزشکی قانونی مرکز مربوطه، قربانیان شامل یک مرد ۵۸ ساله، صاحب فروشگاه و یک پسر جوان ۲۵ ساله، فروشنده و نوهی صاحب فروشگاه است. اما اینبار برخلاف قربانیان پروندهی ۶۴۷، در بدن مقتولان آثاری از ضرب و شتم و آسیب رسانی توسط مایعی اسیدی که از ملزومات مکان وقوع جرم بوده مشاهده شده و مرگ پسر جوان در اثر بریدگی گلو و مرگ مرد مسن در اثر پارگی ریهها اعلام شده. و موردی که پرونده ۳۲۸ را به پروندهی رز سیاه مرتبط میکنه، کشف علامت رز روی مچ دست دو قربانیست.
افسر نماینده، سکوت تامل برانگیزی کرد و نگاهش را بین چهرههای جدی و متفکر چرخاند.
سکوتی که به افراد پشت میز مهلت تفسیر و پردازش میداد.
کمی بعد دوباره نگاهش را به گزارش نوشته شده توسط گروه پلیس گیونگسان دوخت و شروع به باز خوانی کرد:
_ در گزارش پروندهی ۳۲۸ آمده که طبق مشاهدهی شاهدان، مظنون اول که در صحنهی جرم حضور داشته، دختری ۲۱ ساله به نام سو آرو، ساکن همان منطقه و فروشندهی اصلی آن فروشگاه است. او که در آن لحظه ترسیده و وحشت زده توصیف شده بلافاصله اقدام به فرار میکند و بر حسب شواهد مأمور گشت که از آن به عنوان قربانی سوم پرونده نام برده شد، مظنون متواری را تعقیب کرده و مدتی بعد در یکی از کوچههای همان خیابان با حملهی چاقو و بریدگی گلو درجا به قتل میرسد. در آخر، انتهای همان روز، مظنون جلوی درب منزلش، محاصره و دستگیر میشود اما هنگام انتقال وی، ماشین گشت دچار سانحهی تصادف شده و مظنون موفق به فرار میشود.
مرد بلند قد که حالا اخمی بین ابروهایش گیر افتاده بود، سر بلند کرد.
تهیونگ بعد از نگاهی که با مدیر گروهش رد و بدل کرد، گزارش تازهای که امروز عصر تهیه کرده بودند را خطاب به افراد پشت میز توضیح داد:
_ صبح امروز یکی از دو افسری که مامور انتقال مظنون به مرکز بود و در سانحهی تصادف آسیب دیده بود، شرایط بهتری برای گزارش داشت. طبق شواهدش، حضور غیر منتظرهی یک مرد وسط جاده باعث انحراف اتومبیل و برخوردش به درختان کنار جاده شده. راننده در جا هشیاریش رو از دست داده. اما افسر نام برده تونسته توی نیمههشیاریش متوجه بشه که مرد برای فراری دادن مظنون اونجا بوده. اما از جزئیات اون مطمئن نیست!
رئیس پلیس گیونگسان دستهایش را در هم قلاب کرد و انگار که دادهی ذهنیش را مرتب کند با تردید گفت:
_ پس با توجه به چیزهایی که گفته شد مظنون پروندهی فروشگاه میتونه مظنون پروندهی رز سیاه هم تلقی بشه؟
تهیونگ با ناامیدی نفسش رو بیرون فرستاد و سری تکان داد:
_ سوابق سو آرو بررسی شده. هیچ سوء پیشینهای نداشته. همینطور دوربینهای مدار بسته خروج یک مرد رو از فروشگاه درست زمان مرگ دو مقتول و با فاصلهی کمی بعد از ورود مظنون سو ضبط کردن! اما چهرهی مرد مشخص نیست.
افسری که همچنان سرپا ایستاده بود احتمال تهیونگ را تکمیل کرد:
_ همینطور قاتل رز سیاه مرد تشخیص داده شده و احتمال اینکه مظنون "سو" دستی در قتلها داشته باشه خیلی ضعیفه!
_ پس برای چی فرار کرده؟!
نگاه همه به سمت افسر ویژهای که انتهای میز نشسته بود چرخید:
_ اگر قاتل رز سیاه همون مردی باشه که مظنون "سو" رو نجات داده پس رابطهی بین اونا چیه؟! ممکنه همدستش باشه؟
YOU ARE READING
Hɪʀᴇᴀᴛʜ
Fanfictionدختری به نام آرو که به ناهنگام سر صحنهی قتلی حاضر میشه. درست جایی که قاتل هنوز صحنه رو ترک نکرده و مقتول در حال جون کندنه... چی میشه اگر جئونجونگکوک، معروف به قاتل رز سیاه، از کشتن اون دختر بگذره و برخلاف انتظار دورادور هواش رو داشته باشه؟ و پار...