حرف های پایانی.

878 151 39
                                        

پایان بیست و هشت روز رو تبریک میگم.

دومین فن فیکی که تموم کردم.
بعد سیک فکر میکردم که دیگه قلمم اونقدر خوب نیست تا دوباره بشینم بنویسم ولی تقریبا ۴ ماه پیش تصمیم گرفتم بیست و هشت روز رو بنویسم.
یکی دو ماه فقط پوشه خالیش توی لپ تاپم موند ولی بالاخره ترقیب شدم با یک سبک کوتاه احساسات هری داستان رو باهاتون شریک شم.

مرسی که خوندین
مرسی که بیست و هشت حس مختلف رو با من شریک شدید.
با خنده های هری خندیدین. با گریه هاش گریه کردید. درکش کردید. باهاش عاشق لویی شدید و باهاش از لویی خداحافظی کردید.
هری ازتون تشکر میکنه :))) و لویی میگه که متاسفه اگه پایان اونجوری باید نبود :)) (همین الانشم من در خطر پارگی توسط دوستای نزدیکم قرار دارم چون پایان بیست و هشت روز این شکلی نبود و خیلی یهویی تغییر کرد.)

۲۸ حس در بیست و هشت روز که باهم تجربشون کردیم :

۱- عشق

۲- حسادت

۳- کینه

۴- تنفر

۵- درد فیزیکی

۶- اندوه

۷- عصبانیت

۸- حقیری

۹- کافی نبودن

۱۰- از خود گذشتگی

۱۱- افسردگی

۱۲- بی حالی

۱۳- بی حوصلگی

۱۴- گیج شدگی

۱۵- اولویت آخر بودن

۱۶- شکستن قلب

۱۷- همیشگی نبودن احساسات

۱۸- شنیدن دروغ

۱۹- ترک شدن

۲۰- کنجکاوی

۲۱- انتظار

۲۲- شکستن غرور

۲۳- شکستن قول

۲۴- از دست دادن آدم هایی که فکر میکردی بهشون نزدیکی و هیچوقت ترکت نمیکنن

۲۵- تنهایی

۲۶- درد روحی

۲۷- شادی

۲۸- گمشدگی

توضیح آخر و خداحافظی تا بعد هایی که دوباره با یه فن فیک سد اندینگ دیگه برگردم :

عشق هیچوقت برنده نمیشه. اینو یادتون بمونه.
فراموش کردن احساسات هم خیلی آسون تر از چیزیه که هممون فکر میکنیم.
هری ۲۷ روز رو با لویی و عشق بهش سر کرد ولی روز ۲۸ ام خودشو در حالی پیدا کرد که عشق لویی اون ته قلبش خاک شده.

قرار بود آپش نکنم
ولی کردم چون باید تموم میشد این فن فیک طلسم شده
تا اینجا ۲۸ روز ۳ تا پایان رو تجربه کرد که خودم عاشق دومی بودم. ولی سومی ام قشنگ شد نه؟

مرسی که بودید :) ♡

28 Days [L.S]Where stories live. Discover now