روز دوم.

938 226 17
                                    

یک هفته از اولین باری که دیده بودمت می‌گذشت.

این دفعه موهام رو شونه کرده بودم، تیشرت خاکستری تنم بود.

تو با تیشرت مشکی و شلوار چهارخونه سفید و مشکیت رو به رو همون دختری که دفعه پیش باهات بود نشسته بودی.

پشتت به من بود و دستات توی جیب شلوارت بودن.

قدت از من کوتاه تره. این باعث میشه بخوام راجع به بغل کردنت فکر کنم.

دستم رو دور کمر باریکت حلقه کنم و بدن کوچیکت رو به خودم فشار بدم جوری که باهم یکی بشیم‌.

نمی‌دونم چرا، ولی احتمالا بخاطر اینه که تو برای بازو های من تراشیده شدی؟

یک هفتست که از خودم می‌پرسم چرا؟ و تنها جوابی که می‌گیرم سکوته.

چرا لوییس؟

28 Days [L.S]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin