سلاااممم چطورین؟؟ :) گوش شیطون بزنم به تخته اجازه ندادم تنبلی بهم چیره بشه و پارت جدید آوردم براتون:))) امیدوارم ازش لذت ببرین :)
پ.ن: حالا که واسه نوشتن پارت های جدید تنبلی رو گذاشتم کنار برای جواب دادن به نظراتتون تنبل شدم:) کم کم دارم به این نتیجه میرسم تعادل ندارم:))) ولی سعی میکنم خیلی زوده زود کامنت هاتون رو جواب بدم:)
«سوهو»
بعد از بازدید از پارک تفریحی والت دیزنی ورلد با کریس به فرودگاه رفتیم و سوار جت شخصیش شدیم تا به یه مقصد نامعلوم دیگه پرواز کنیم. اینبار پروازمون زیاد طول نکشید و وقتی که پیاده شدیم با کنجکاوی ازش پرسیدم:
-ما کجا هستیم؟ بعید میدونم نیویورک باشیم!
کریس همونطور که منتظر ماشین شخصیش بود بهم لبخند فاتحانه ای زد و در جوابم گفت:
-به میامی خوش اومدی!!! امیدوارم از حموم آفتابت لذت ببری!
-میامی؟!! سورپرایزت این بود؟؟؟؟؟!!
کریس اینبار با لحن حق به جانبی گفت:
-پس توقع داشتی چی باشه؟؟ نکنه فکر کردی میبرمت پاریس و کنار برج ایفل با یه حلقه ی الماس بزرگ جلوت زانو میزنم و ازت میخوام که باهام ازدواج کنی؟!!
چشمام رو گردوندم و با کلافگی گفتم:
-حتی اگه اینکارو هم میکردی عمرا جواب مثبت از من میگرفتی! توقع داشتم دوباره برگردیم نیویورک!
-میخوای دوباره بری اونجا که تمام مدت توی آپارتمانت خودتو حبس کنی و به در و دیوارش زل بزنی؟ یه نگاه به خودت کردی؟ رنگت مثل روح سفید شده!
کریس نگاهی پر از تاسف به موهام انداخت و ادامه داد:
-البته با فاکتور گرفتن از موهات. اونا تنها چیزی هستن که ثابت میکنن صاحب شون هنوز زنده ست و تبدیل به روح نشده
با ناباوری خنده ای کردم و گفتم:
-اوهوع! خودتو هنوز ندیدی و عیب روی بقیه میذاری؟؟!!!
کریس با حاضر جوابی گفت:
-من اگه قیافم داغون باشه طبیعیه چون مریض شده بودم! ولی تو چی؟؟؟! تو که سالمی چرا اینقدر رنگ پریده ای؟؟!!!
-یه بار دیگه بهم بگی رنگ پریده از به دنیا اومدنت پشیمون میشی!
-اووووو عفو بفرمایید کاسپر* بزرگ! قصد توهین نداشتم!
(*نویسنده: منظور کریس همون روحِ توی داستان کاسپر هست)
دهنم رو باز کرده بودم تا جواب کریس رو بدم که ماشین شخصیش بد موقع اومد و نتونستم چیزی بهش بگم. منشی کریس جلو اومد و در ماشین رو براش باز کرد تا سوارش بشه. وقتی که کریس داشت از کنارم رد میشد با صدای آرومی که فقط خودمون متوجهش شدیم زیر گوشم گفت:
YOU ARE READING
Social Friend/دوست اجتماعی
Fanfictionکیم سوهو نویسنده ی جوون و آینده داری هست که بعد از مرگ برادر دوقلوش توی یه حادثه ی رانندگی دچار افسردگی حاد میشه و تصمیم به خودکشی میگیره اما قبل از اینکار با شخصی آشنا میشه که پیشنهاد میده در ازای کمک بهش، سوهو مدتی رو به عنوان دوست اجتماعی در کنا...