سلام دوستان:) حالتون چطوره؟ ببخشید آپ این قسمت از داستان با تاخیر انجام شد!:( علتش هم سرعت بد اینترنتم بود. نمیدونم نت هم فقط اینجوریه یا شما هم همین مشکل رو دارین؟ اینروزا هم که همه جا تعطیل شده و ایشالا مشکلی پیش نیاد و تنبلی نکنم تصمیم گرفتم حالا که بیکارم آپ داستان رو زود به زود انجام بدم. البته دعا کنین تنبلی بهم چیره نشه:) اینم پارت بعدی داستان:) فقط یه چیزی! میدونم عکسی که برای این پارت آپلود کردم عکس کریس و لِی هست ولی توی این پارت سوهوی داستان و کریس این شکلی هستن:) البته موهای سوهو بلند و ژولیده ست!:)
«سوهو»
چند روزی از مریضی کریس میگذشت و حالش خیلی بهتر از روزی که پیشش رفته بودم، شده بود. گرچه هنوزم به خاطر مریضی ای که از سر گذرونده بود یه کم لاغر و رنگ پریده بود ولی حال عمومیش خوب بود و بعد از چند روز دوباره به بهانه های مختلف به آپارتمانم میومد و حالا هم روی تنها کاناپه ی توی پذیرایی دراز کشیده بود و در حالی که به خاطر قد بلندش پاهاش از یه طرف کاناپه بیرون زده بودن، هی نق میزد که کِی سوپی رو که هوس کرده بود درست میشه؟ وقتی برای چندمین بار با حوصله جواب نق نق هاش رو دادم چند لحظه ای ساکت شد و بعد یهویی گفت:
-سوهو آخرین بار کِی رفتی مسافرت؟
سوالش باعث شد یه لحظه موقع کار متوقف بشم و توی فکر فرو برم. آخرین باری که رفته بودم مسافرت قبل از تصادف اون شب مون بود. با لِی رفته بودیم لس آنجلس یا به به قول خودش زدیم به قلب هالیوود! با یادآوری خاطرات اون سفر لبخند محوی زدم و با صدای آرومی جواب دادم:
-حدود شیش سال پیش
کریس بعد از شنیدن جوابم دوباره پرسید:
-کجا رفته بودی؟
-لس آنجلس
-با خانواده ات؟
-با دوست پسر سابقم
-حتما خیلی بهت خوش گذشته بود؟
-اون زمان آره...خیلی بهم خوش گذشت...
-بعد از اون دیگه دلت نخواست دوباره بری سفر یا بری لس آنجلس؟
-نه
-یعنی نمیخوای قبل از مردنت یه بار دیگه بری سفر؟
-نه
-یعنی واقعا نمیخوای قبل از اینکه بمیری یه بار دیگه دنیا رو ببینی یا با آدمای جدید آشنا بشی؟؟!
کارم رو متوقف کردم و با کلافگی ازش پرسیدم:
-چی میخوای بگی؟ رک و پوست کنده حرفت رو بزن!
کریس لبخند چاپلوسانه ای بهم زد و گفت:
-باهام بیا سفر!
نفسم رو دادم بیرون و در حالی که سرم رو از روی تاسف براش تکون میدادم گفتم:
VOCÊ ESTÁ LENDO
Social Friend/دوست اجتماعی
Fanficکیم سوهو نویسنده ی جوون و آینده داری هست که بعد از مرگ برادر دوقلوش توی یه حادثه ی رانندگی دچار افسردگی حاد میشه و تصمیم به خودکشی میگیره اما قبل از اینکار با شخصی آشنا میشه که پیشنهاد میده در ازای کمک بهش، سوهو مدتی رو به عنوان دوست اجتماعی در کنا...
