جونگکوک پتو رو روی تنهای خسته و نمناکشون کشید و شونهی تهیونگ رو بوسید.
تهیونگ پشت به اون روی پهلو خوابیده بود و اشکهاش از گوشهی چشم به موهاش راه پیدا میکرد. نمیدونست چش شده. نمیدونست این افکار دیوونه کننده کی دست از سرش برمیدارن.
ضربان قلبش هنوز از عشق بازی چند دقیقهی پیش به تندی میزد و این تهیونگ رو میترسوند. این که نتونه بدون جونگکوک ادامه بده.-خوب بود؟
جونگکوک سرش رو تو موهای نمناک تهیونگ فرو برد و زمزمه کرد. چیز عجیبی بود اگه الان به این فکر میکرد که تهیونگ خیلی وقته به جای بوی وانیلی شامپوی خودش بوی خنک شامپوی جونگکوک رو گرفته؟ و این براش با حس مالکیت عجیبی شیرین بود.
میدونست این بار، برای دومین رابطهشون زیادی خشن بودن
اما این چیزی بود که تهیونگ ازش میخواست و جونگکوک تمام سعیشو کرده بود تا هر چی که اون میخواد رو بهش بده.-عالی...بود...
تهیونگ قبل از حرف زدن نفس عمیقی کشید تا صداش گریه کردنش رو لو نده.
-ته ته؟
-هممم؟
با بی حالی گفت و جونگکوک فکر کرد شاید داره خوابش میبره.
-هیچی...دوستت دارم...حالا بخواب...تهیونگ لبخند غمگینی زد و دست جونگکوک که رو پهلوش بود رو نوازش کرد:
-منم جونگکوک...منم دوستت دارم...
تهیونگ آدم قویای نبود.
واقعا نبود.
------------------اینا رو ببین کوک...
تهیونگ جعبههای سرامیکی که با مروارید تزئین شده بود اشاره کرد و جونگکوک بدون این که بدونه منظور اون دقیقا چیه با نگاه شیفتهای رو به تهیونگ لبخند زد.
-آره قشنگن
-اینقدر فقط به من نگاه نکن...اونا رو ببین. اون جعبهها رو گفتم.
جونگکوک بدون این که نگاهشو بگیره سر تکون داد.
-جونگکوک!
چشمهاشو تو حدقه چرخوند و جونگکوک رو به خنده انداخت.
-خیلی بامزه شدی...سردته؟
-چی؟...چرا؟
تهیونگ با تعجب گفت و جونگکوک به نوک بینیش ضربه.ی آرومی زد:
-صورتت...قرمز شده.
تهیونگ به طرز بامزهای صورتشو جمع کرد و جونگکوک براش مهم نبود اگه توی یه بازار شلوغن یا چند نفر ممکنه اونا
رو ببینن یا مسخره کنن یا حتی با نفرت بهشون نگاه بندازن. گوشههای لباس تهیونگ رو گرفت و به سمت خودش کشید. لبهاشو کوتاه بوسید و بعد بغلش کرد. تهیونگ از شدت بهت صورتشو تو سینهی جونگکوک فرو برد و معترضانه نالید:-کوک...
ولی خوشحال بود. این جونگکوک بود که اینطور بدون ترس بوسیدش و باعث شد تهیونگ با خودش فکر کنه چقدر برای اون مهمه و واقعا متاسف بود که خودش نمیتونست شجاع باشه.

YOU ARE READING
Home (kookv)
Romance[Completed] ♡نام فیک : Home (خونه) ♡ژانر : رومنس،زندگیروزمره،اسمات ♡نویسنده : Feranki7 خلاصه: تهیونگ از طرف پدرش مجبور به حمل مواد مخدر میشه و توی یکی از دردمندترین روزهاش با جونگکوک، دانشجوی موسیقی مواجه میشه... ...