با ویبره خوردن موبایلش دست از طراحیهای خط خطی و نامرتب برداشت. با دیدن اسم جونگکوک روی تخت غلت زد و
جواب داد:-کوکی...
-اوه...دوست پسر زیبای من
جونگکوک با اشتیاق تقریبا داد زد و تهیونگ از لحن اون به خنده افتاد.
-بس کن.
-باشه باشه...دوست دختر زشت من.
جونگکوک این بار با صدای بلند خندید.
-جونگکوک...میکشمت.
تهیونگ با حرص گفت اما بعد خودش هم خندید.
-سه روزه که ندیدمت.
جونگکوک با آه آرومی گفت و حالا جو بینشون کاملا تغییر کرده بود.
-ن-نمیذاره از خونه...بیام بیرون.
-ا-اذیتت که...نمیکنه؟
-نه
-لعنت به من.
-کوک.
تهیونگ اعتراض کرد:
-تو هیچ تقصیری نداری...من نباید...شاید نباید برمیگشتم...ها؟ ولی از وقتی اومدم که کار اشتباهی نکردم.
-بس کن تهیونگ. برای همه چی خودتو مقصر میدونی.
-ب-باشه
-ته...عزیزم. همه چی درست میشه...براش یه فکری میکنیم.
جونگکوک نمیخواست اونو اینقدر بی پناه و آسیب پذیر ببینه. نمیدونست میتونه کمکی بکنه یا نه اما میخواست به تهیونگ اطمینان بده.
چند لحظه توی سکوت گذشت و ضربان قلب جونگکوک به طور شیرینی به خاطر جملهی بعدی تهیونگ شدت گرفت:-د-دلم...برات تنگ شده...
-دل منم خیلی برات تنگ شده بیبی...
-بیبی؟
تهیونگ با لبخند لبش رو گزید و جونگکوک با صدا خندید.
-------------------
-من...باید از خونه برم بیرون...یه ک-کار مهم دارم.
تهیونگ با صدایی که سعی میکرد نلرزه و شجاعانه به نظر برسه گفت و دو تا دلیل برای این داشت. یکی کارش، که احتمال میداد تا الان اخراج شده باشه و بعدی که مهم تر بود، خیلی مهم تر...جونگکوک...تنها چیزی که نیاز داشت. میخواست جونگکوک اونو بغل کنه و همین واقعا کافی بود تا همه چیز خوب به نظر برسه. توی این چهار روز دوری میدید که لاو بایت های کوچیکی که جونگکوک روی گردن و فک یا ترقوهش به جا گذاشته بود چطور کمرنگ میشن و از بین میرن. میفهمید بوی خنک جونگکوک کم کم داره از بدنش محو میشه و از این متنفر بود.
برای همین الان جلوی پدرش بود. برای همین میخواست ازش خواهش کنه، یا حتی التماس کنه. شایدم کاری که هیچ وقت انجام نداده بود و الان میدونست گوشهی مغزش چقدر میخواد مثل همیشه ضعیف نباشه و تقریبا انجامش داد.

BINABASA MO ANG
Home (kookv)
Romance[Completed] ♡نام فیک : Home (خونه) ♡ژانر : رومنس،زندگیروزمره،اسمات ♡نویسنده : Feranki7 خلاصه: تهیونگ از طرف پدرش مجبور به حمل مواد مخدر میشه و توی یکی از دردمندترین روزهاش با جونگکوک، دانشجوی موسیقی مواجه میشه... ...