Hit me harder

میتینگ

_ خوشحال به نظر میای!

دیوید در حالی این را گفت که اشلی روی صندلی نشسته بود و می گذاشت که یوناس گریمش را پاک کند. اشلی پاسخ داد:" این بخاطر میتینگ امشبه. همین."

_ این بار اولت نیست که کمپانی میتینگ گذاشته. تو هم خیلی وقته که به ستاره ی صحنه بودن عادت کردی. این حالتت هم فقط مال امشب نیست. الان دو هفته ست.

اشلی خندید و گفت:" ینی اینقدر از صورتم واضحه؟ شاید تقصیر گریم یوناسه؟"

یوناس زیر لب چیزی گفت که آن دو نشنیدند. دیوید به او اشاره کرد و چشمانش را رو به بالا چرخاند.

_ خب؟ دلیل این انرژی زیادت چیه؟ بخاطر اینه که آخرین روز یه که لیلیان رو میبینی؟

_ لیلیان دختر بدی نیست. برای یک همکار خیلی کارش خوبه.

_ من میدونم یه چیزی رو داری مخفی میکنی! و بگم که بدجور بهم برخورده. به عنوان کسی که سه ساله باهات دوسته و همه چیزشو بهت میگه.

_ نمیخواد اینقدر دراماتیکش کنی! حالا این زیپو باز کن که دارم خفه میشم!

دیوید زیپ پشت لباس چرمی اشلی را باز کرد. اشلی که دیگر به لخت بودن جلوی دوربین عادت کرده بود مشکلی نداشت که جلوی دو پسر همجنسگرایی که سه سال بود می شناسد بدنش را نپوشاند. با این حال دیوید رویش را از او برگرداند و یوناس بدون حرفی از اتاق خارج شد. دیوید نچ نچی پشت سر یوناس کرد و گفت:" باورم نمیشه یه زمانی از این نکبت خوشم میومده!"

_ هنوز سینگلی؟

_ نمیخواد بحث رو عوض کنی! ببینم الان که بحثش شد خودت هنوز سینگلی نه؟

اشلی در حالی که سگک سوتینش را می بست خندید و چیز دیگری نگفت. دیوید نفس صدا داری را در سینه حبس کرد و با هیجان گفت:" تو یه پارتنر پیدا کردی!!!"

_ آره چند وقته یه گربه ی وحشی رو به سرپرستی گرفتم!

_ این گربه ی وحشیو میشناسم؟ خوشگله؟ کارش تو تخت چطوره؟

اشلی با خنده ای سرش را تکان داد و گفت:" درمورد سوال اولت، آره میشناسیش. سوال دوم هم باید بگم آره خیلی."

دیوید هیجان زده پرسید:" تو تخت چطوره؟"

_ خب از یه گربه ی وحشی به جز اینکه چنگ بندازه چه انتظاری داری؟ کارش تو تخت افتضاحه ولی کم نمیاره. دارم کم کم ادبش میکنم."

_ چنگ میندازه؟ نکنه چیزی از بی دی اس ام نمی دونه؟

بعد از تقه ای به در دختری در را باز کرد و گفت:" تا ده دقیقه ی دیگه میتینگ شروع میشه." و دوباره خارج شد.

دیوید با هیجان گفت:" به پارتنرت گفتی بیاد؟"

_ آره قراره بیاد.