سلام..قبل از اینکه شروع کنین..باید اینو بهتون بگم که همونطور که از اسم فیک معلومه..خواسته و ناخواسته به سمت کلیشه متمایل میشه..پس اگر کاملا از کلیشه بدتون میاد..بهتره چشمهاتون رو برای خوندنش اذیت نکنین..اما خب..من حداکثر تلاشم رو میکنم که خوشتون بیاد♡
بوس بهتون..●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
بالاخره رسید. باورش نمیشد باید هر روز این همه راه رو پیاده بیاد. راه خونش تا مدرسه ی جدیدش خیلی زیاد بود و باید بیشتر کار میکرد تا برای خودش یه دوچرخه بخره.
نگاهی به مدرسه انداخت. خیلی بزرگ و شیک بود. داشت داد میزد جونگکوک، تو مال اینجا نیستی، راتو کج کن و برو. اما خب، اینهمه تلاش نکرده بود که آخر سر ولش کنه.
دانش آموزهایی که میومدن، بیشترشون سوار ماشینهای مدل بالایی بودن و راننده هاشون ماشین رو تا داخل مدرسه میاوردن و بعد از پیاده کردنشون سری خم میکردن و میرفتن.
انگار این مسیر فقط برای خودش سخت بود!
نفس عمیقی کشید و سعی کرد آرامشش رو حفظ کنه.
"اره جونگکوک..فقط ۲ ساله..فقط ۲ سال تو این دبیرستان درس میخونی و بعدش به یه دانشگاه عالی میری..همه چیز درست میشه.."
همینطور که به خودش دلداری میداد در ورودی ساختمون رو باز کرد و وارد شد. به محض باز کردن در همهمه دانش آموزهایی توی گوشش پیچید که داخل سالن رو اشغال کرده بودن و با داخل رفتنش نگاهشون به سمتش چرخید.
"اون دیگه کیه؟!"
"چقدر خوشگله"
"یعنی تازه اومده اینجا؟ نکنه بورسیه شده؟"
همینطور که جلو میرفت و با سر دنبال دفتر مدیران میگشت، سعی کرد به پچ پچ بقیه که مدام در موردش حرف میزدن توجه نکنه و حداکثر تلاشش رو برای چشم تو چشم نشدن باهاشون بکنه. به هر حال تازه وارد بود و این پچ پچ ها در موردش طبیعی بود.
بالاخره اتاق رو پیداش کرد و در زد. با شنیدن"بیا تو" نفس عمیقی کشید تا از استرسش کم کنه و وارد شد که مرد جوونی رو نشسته پشت میزش دید. جلو رفت و بعد از تعظیم کوتاهی که کرد، گفت:
"سلام..جئون جونگکوک هستم، دانش اموز انتقالی جدید."
مرد رو به روش با لبخند گرمی بهش نگاه کرد و سرش رو تکون داد.
"سلام..منتظرت بودم..کیم تهیون هستم..مدیر این مدرسه..بیا تا برنامه ی کلاساتو بهت بدم.."
جونگکوک صاف ایستاد و تشکری کرد. نگاهش رو به مدیر مدرسه جدیدش داد که بین پروندهها دنبال پرونده خودش میگشت. انگار جدی جدی تحصیلش توی این مدرسه داشت شروع میشد.
YOU ARE READING
Love At School ❢ Vkook
Fanfiction《عشق در مدرسه》 -فکر کنم باید سگم بشی.. +سـ..سگ؟! #Vkook =♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡ -یادت رفته خودت خوردی به من و وقتمو گرفتی؟ +خب الان چیکار کنم؟ پول وقتتو بهت بدم؟ -نه! در ازاش باید وقت خودتو بهم بدی.. #Yoonmin ♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡=♡ جئون جونگگوک ان...