📖p13📖

22.1K 3.2K 1.4K
                                    

کتابای مشمول ریاضیو باز کرد و به تهیونگ نگاهی انداخت که تیشرت گشادی تنش بود با یه شلوار راحتی و بی حوصله به کتابای روی میز نگاه میکرد..

"خب..اول باید یه سری چیزا بهت بگم..هر مبحثی رو که بهت میگم..بعدش بهت نمونه سوال میدم و باید حلش کنی..تا هر وقت که اون تیپ سوالو نتونی حل کنی..سر همون مطلب میمونیم..پس بهتره حواستو جمع کنی..باشه؟؟"

تهیونگ کلافه سری تکون داد و جونگکوک هم بعد از کشیدن نفس عمیقی شروع به درس دادن کرد. وقتی حرف‌هاش تموم شد از توی کتاب یه سوال رو پیدا کرد و رو‌به‌روی پسر بزرگ‌تر قرار داد.

"خب، حلش کن."

تهیونگ بی حوصله به مداد روی میز چنگی زد و زودتر از وقتی که جونگکوک فکرشو میکرد حلش کرد..این اتفاق سر مباحث بعدی هم افتاد..انگار همرو از قبل بلد بود..

تا اونجا که جونگکوک فهمیده بود اون تقریبا بیشتر چیزها رو بلد بود. یه جاهایی رو هم وقتی درس میداد دقت تهیونگ روی حرف‌هاش بیشتر میشد و دوباره زودتر از انتظار سوال رو حل می‌کرد.

این وضعیت برای پسر کوچیک‌تر خیلی عجیب بود. مشخص بود تهیونگ هم زود می‌گیره هم باهوشه و هم مطالب رو بلده، پس چرا نمره امتحاناتش همیشه F بود؟

لب‌هاش رو با زبون تر کرد و سعی کرد یه دستی بزنه تا بفهمه چه خبره.

"تهیونگ.."

پسر بزرگ‌تر سرش رو بالا آورد و بی حوصله بهش نگاه کرد.

"هوم؟"

"چرا همش لج میکنی و امتحاناتو خراب میکنی؟ اصلا به فکر آیندت هستی؟"

"سرت تو کار خودت باشه بچه خرگوش!!"

جونگکوک تو ذهنش همش داشت دنبال یه بهونه  می‌گشت تا اینکه بالاخره یکی پیدا کرد.

"نمیشه! اخه پدرت بهم گفته اگه دو تا امتحانتو خراب کنی قرارداد فسخه و من دیگه نمی‌تونم بهت درس بدم، و تو می‌دونی که من به اون پول احتیاج دارم!!"

تهیونگ به پشت صندلیش تکیه داد و دست‌هاش رو پشت گردنش گذاشت.

"این دیگه مشکل خودته..به من ربطی نداره.."

"یعنی چی که مشکل منه؟ انقدر سخته امتحانتو با خواست خودت خوب بدی؟"

تهیونگ با اخم به طرفش برگشت و دست‌هاش رو مشت کرد.

"من حاظر نیستم کاری کنم اون پیری خوشحال شه.. فهمیدی یا نه؟؟"

جونگکوک جا خورد..پیری..نکنه..نکنه که منظورش پدرشه..؟ولی اخه چرا انقدر با پدرش مشکل داره..؟هر چی فکر میکرد به نتیجه ای نمیرسید..

"منظورت هر کی که باشه، به خاطر لج کردن با اون مقداری که میشه از هوشت استفاده کنی رو نمی‌کنی و این خیلی بده! به نظرت حیف نیست؟"

Love At School ❢ VkookDonde viven las historias. Descúbrelo ahora