Love At School ❢ Vkook

📖p12📖

تهیونگ یکم مکث کرد..داشت به پیشنهاد جونگکوک فکر میکرد و سبک سنگین میکرد..بالاخره سرشو تکون داد..

جونگکوک دلش می‌خواست از خوشحالی جیغ بزنه اما نباید سوتی می‌داد!!

"خب..حالا از روم بلند شو.."

تهیونگ از روی جونگکوک بلند شد اما دستاشو ول نکرد..از رو مبل رفت پایین و اونو دنبال خودش کشید..

به جمعیتی که در حال رقص بودن رسیدن و تهیونگ با کشیدن جونگکوک اونو تو بغلش انداخت..دستشو پشتش گذاشت و پیشونیشو بهش چسبوند..

نفسای گرم تهیونگ به جونگکوک میخورد و باعث میشد پسر کوچیکتر حس عجیبی داشته باشه.. همینطور به اطراف نگاه میکرد تا اثری از جیمین پیدا کنه که اونو در حالی که تو بغل یونگی بود دید..جیمین از همه کمتر خورده بود و تهیونگ از همه بیشتر..برای جونگکوک عجیب بود که چرا تهیونگ هنوز بی هوش نشده..

با حرکت دستای تهیونگ از روی کمرش تا باسنش به خودش اومد..تهیونگ همینطور که با یه دستش کمر جونگکوک رو گرفته بود با دست دیگش به رونش چنگ زد و اونو اورد بالا..مماس با لب جونگکوک زمزمه کرد..

"میدونی چند نفر به هیکلت زل زدن؟؟"

نگاهش رو بالا آورد و به چشم‌های جونگکوک زل زد.

"کی بهت اجازه داد امشب انقدر خوشگل شی؟"

ضربان قلب جونگکوک بالا رفت و یک دفعه گرمش شد. همونطور که سعی می‌کرد صورتش رو از صورت تهیونگ فاصله بده گفت:

"تهیونگ..من باید برم دستشویی.."

"نه..!"

"ببین..بیا برو سرجای قبلیمون بشین..وقتی برگشتم.. میتونی هر کار دلت خواست باهام بکنی..هرکاری.. باشه؟"

تهیونگ با شک بهش نگاه کرد. جونگکوک متوجه این نگاهش شد و ادامه داد:

"کیفم رو اون پشت قایم کردم، بدون اون ک نمی‌تونم برم!! پس نمی‌تونم فرار کنم..خب؟"

تهیونگ بعد از یه مکث کوتاه سرشو تکون داد..از جونگکوک فاصله گرفت اما قبل از رفتن جونگکوک چونشو گرفت و اونو به جلو کشید..

همونطور که به لباش زل زده بود گفت:

"زود برگرد.."

جونگکوک سرشو تکون داد که تهیونگ چونشو ول کرد..سریع رفت داخل جمعیت و دوباره دنبال جیمین گشت..وقتی پیداش کرد..رفت جلو و دستشو کشید و با خودش به طرف دستشویی برد..

"جونگ..هیع..جونگکوک چیکار میکنی؟!!"

"جیمین ساکت شو و فقط دنبالم بیا!!"

وقتی به دستشویی رسیدن جونگکوک اب سرد رو باز کرد و سر جیمینو برد زیرش..جیمین دادی کشید و یکم دست و پا زد که جونگکوک سرشو ول کرد..