پارت3

234 49 26
                                    

پارت سوم

دستاشو جلوی بدنش به هم قفل کرده بود و سرش پایین بود.چیمیشد اگر راه مغازه تا خونه دوبرابر طولانی تر میشد؟ نمیدونست چی بگه یا چیکار کنه.فقط دلش میخواست باهاش حرف بزنه.همه چیزرو از اوه سهونی که داشت کنارش قدم برمیداشت میدونست جز بحثی که الان مناسب بود تا باهاش درموردش حرف بزنه.

سهون سرشو بالا گرفت و نگاهشو به روبرو داد.

س-شما..دبیرستانی هستین؟

با شنیدن اون صدای آروم و در عین حال مردونه،ضربان قلبش بالاتر رفت.داشت درست میشنید یا نه؟! دستپاچه سرشو بالا گرفت و به روبرو نگاه کرد.

-ب..بله..دبیرستان سجونگ..همین نزدیکیاست..
سهون سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و طبق عادت لبشو خیلی کم جلو داد.

س-دبیرستانِ خوبیه..منم..وقتی دبیرستانی بودم اونجا درس میخوندم..

نامی بی هوا لب زد.

-میدونم..

سهون با تعجب گردنشو سمتش چرخوند و با چشمای گرد شده نگاهش کرد.این باعث شد نامی بیشتر از قبل دستپاچه بشه.نگاه سرسری بهش انداخت و موهای کنار صورتشو پشت گوشش زد.

-نه..یعنی..میدونم که دبیرستانِ خوبیه..خب..

نگاهشو به چشمای سهون داد که تا الان بهش زل زده بودن و لبخند احمقانه ای زد.
سهون با دیدن قیافه ش لبخندی زد و نگاهشو ازش گرفت و چشم هاش رو دوباره به روبرو داد.نامی سرش رو پایین انداخت و با جمع کردن نامحسوس لباش،نفسشو بیرون داد.زیر لب زمزمه کرد.

-دختره ی خنگ!

سهون از شنیدن حرف زیر لبیش،لبخندش رو پررنگ تر کرد و برای اینکه خنده ش رو پنهون کنه لحظه ای سرشو پایین انداخت و دوباره به روبرو نگاه کرد.

س-سال آخرین؟

نامی به نیمرخ جذابش نگاه کرد و با گیجی که ناشی از بودن سهون کنارش بود،جواب داد.سخت بود که کنارش آروم بنظر برسه و خوددار باشه.

-نه..سال دومم..

سهون لپاشو کمی باد کرد و سرش رو تکون داد. نامی لبخندی زد و روشو ازسهون برگردوند و به خیابون خلوت چشم دوخت.برای اینکه بیشتر باهاش حرف بزنه،سوالی رو پرسید که خودش جوابشو میدونست:

-شما خونتون..همین نزدیکیاست؟

سهون بهش نگاه کرد.

س-بله..طبقه ی بالای شیرینی پزیم یه خونه ست..اونجا زندگی میکنم.

نامی لبخند محوی زد و دستاشو آزاد کرد و دو طرف بدنش مشت کرد.سرشو خیلی کم چرخوند و نگاه دزدکی به نیم رخش انداخت.نمیتونست باور کنه اوه سهونی که خودش ساخته،الان کنارش وایساده و داره باهاش قدم میزنه.میترسید که یه خواب باشه.میترسید از خواب بپره و دیگه سهون کنارش نباشه.

७𝐋𝐚𝐬𝐭 𝐟𝐚𝐧𝐭𝐚𝐬𝐲Where stories live. Discover now