كنار هم روي تخت نشسته بودند و كيونگسو هنوز مشغول نوازش كمر بكهيون كه سرش پايين بود و با دست هاش بازي ميكرد بود:بهتري؟؟
بكهيون بينيش رو بالا كشيد و سرش رو به نشونه مثبت بالاو پايين كرد..
_خيلي اذيت شدي؟؟
+اونا..وحشتناك بود كيونگ نميتونستم بفمم چي ميگن اما ميشد التماس رو از توي صداشون فهميد دلم ميخواست كاري براشون بكنم اما فقط مثل احمق ها ايستادم و بهشون نگاه كردم....من يه احمق دست و پا چلفتي ام...
_اين چه حرفيه؟؟خودت بهتر از هر كسي ميدوني كه حداقل ميتوني بهتر از من عمل كني يادت رفته بار كاميون مواد زير دست من لو رفت؟؟
+راستش فقط اين نبود...
_يعني چي؟؟اتفاقي افتاده بكهيون؟؟چانيول اذيتت كرد؟؟؟
بكهيون سريع سرش رو بالا اورد تا بتونه جلوي تفكرات اشتباه كيونگسو نسبت به چانيول رو بگيره:نه نه اصلا اتفاقا اون خيلي كمكم كرد اگر نبود حالم خيلي بد ميبود
_پس چي شده؟؟..بكهيون دوباره سرش رو پايين انداخت:هيچول....ديدمش
_چي؟؟؟؟اون عوضي كجا بود؟؟كيونگسو خودش رو نزديك تر كشيد و دستش رو دور شونه بكهيون انداخت تا بكهيون دوباره سرش رو به شونش تكيه بده..
+بعد از تحويل بار حالم خوب نبود چانيول براي عوض كردن حالم پيشنهاد داد بريم كمي خوش بگذرونيم و مست كنيم اونجا ديدمش با....زنش بود..
فشار دست كيونگسو به بازوي بكهيون هر لحظه بيشتر ميشد و اين نشون ميداد به شدت عصبيه:اگر پدرش از اعضاي مهم انجمن نبود اجازه نميدادم به نفس كشيدن ادامه بده.
+اون مقصر نبود كيونگ...بهش حق ميدم.كيونگسو با تعجب به بكهيون نگاه كرد:چطور همچين حرفي ميزني اون هم بعد از اينكه اونطوري ولت كرد؟؟
+اون فقط ترسيده بود كيونگ...رابطمون پر از دردسر بود هر لحظه ممكن بود انجمن بفهمه و جون هر دومون رو بگيره.
_اما باز هم اين دليل نميشه كه بخواد تورو ول كنه...
+الان ديگه برام مهم نيست راستش يه جورايي هم خوشحالم من نميتونستم به همچين مردي اعتماد كنم و ترس اينو داشته باشم كه هر لحظه ممكنه تنهام بزاره.
_پس چرا حالت خوب نيست؟؟
+نميدونم...شايد چون چند حس مختلف رو توي يه روز تحمل كردم...من ديگه دوسش ندارم فقط يكم دلم براي روزاي خوبي كه داشتم تنگ شده بود.
_ميفهمم...راستي فردا شب به مهموني دعوت شديم.
بكهيون سرش رو از روي شونه كيونگسو برداشت و به چشم هاش نگاه كرد:مهموني براي چي؟؟
_یه دورهمي به ظاهر ساده اما بيشتر براي شناخت شركت ها و بستن قرار داد هاست تمامي شركت دار هاي جزيره هستن.
ESTÁS LEYENDO
* First wave : season 1 *
Fanfic🔖📌دو كيونگسو و بيون بكهيون دو عضو جوان انجمن قاچاق انسان ومواد مخدر و البته به شدت مخالف با قوانين و فعاليت هاي انجمن ، ❌ تلاش دارن تا با همكاري با شركت هاي رقيب رييس انجمن رو از پا در بيارن، 📈براي اين كار مجبور به امضاي قرارداد هايي ميشن كه ش...