قفسه سينش ميسوخت،اخرين نخ سيگار پاكتش رو هم برداشت،پس چرا ارومش نميكرد؟؟
نيكوتين لعنتي فقط يه ماده بدون مصرف بود،چشم هاش از دود اطرافش ميسوخت اما مگه اهميت داشت؟؟
يادش ميومد روز هاي قديم رو كه چجوري لوهان دور و اطرافش ميپلكيد تا دلش رو بدست بياره،پس همش نقشه بود،....
پوزخندي زد و اخرين پك رو به سيگارش زد،و دوباره لبه ي پنجره مثل بقيه فيلتر ها خاموشش كرد،
احمق فرض شده بود و احساس ميكرد شيشه غرورش ترك برداشته،مگه چي كم داشت يا چي كم گذاشته بود؟؟
نيشخندي زد وبا تكون دادن دستش دود هايي كه مانع ديدن چشم هاش ميشد رو پس زد،...
كمي بهتر شد اما هنوز خوب نميديد، دوباره دستش رو محكم تر تكون داد اما خبر نداشت ديد تارش به خاطر اب هاي شور داخل چشم هاشه،....
چشم هاشو بست و نفس عميقي كشيد، كم كم صداي خندش توي فضاي تاريك و خلوت اطرافش پخش شد:چي با خودش فكر كرده؟؟با دم شير بازي كردي پسر،...
صداي خندش كمتر شد و تنها نيشخند روي لب هاش باقي مونده بود:پشيمون ميشي لوهان....از اينكه اونو بيشتر از من دوست داشتي پشيمون ميشي...
گوشيش رو از توي جيب شلوارش در اورد و شماره چانيول رو گرفت،شايد لوهان تصور كرده بود سهون فقط حرف هاي اخرش رو شنيده اما خبر نداشت از همون لحظه ي اول به حرف هاش گوش داده،
بايد اول از همه بكهيون رو از موقعيتي كه بود خارج ميكرد،
نميدونست چرا لوهان به بكهيون احتياج داره،تنها هدفش خراب كردن نقشه لوهان بود،
صداي اپراتور توي گوشش پيچيد كه خاموش بودن تلفن رو اعلام ميكرد،يادش اومد كاي بهش گفته بود چانيول خطش رو عوض كرده وارد پيام هاش شد وشماره جديد چانيول رو پيدا كرد و بلافاصله تماس رو برقرار كرد،
تماس برقرار شد اما هيچ صدايي نشنيد:چانيول....سهونم.
_چيزي شده سهون؟؟
+نميدونم چه خبره فقط فكر كنم مكاني كه توش مخفي شديد رو بايد عوض كنيد..
صداي چانيول نگران شد:چرا؟؟چي شده؟؟
سهون صداشو بالا برد:من نميدونم،فقط فكر كنم بكهيون تو خطره،تصميم با خودته كه ميخواي نجاتش بدي يا نه.
بدون منتظر موندن براي جواب تماس رو قطع كرد و شماره كاي رو گرفت.
_سهون..چي شد بابا چيكارت داشت؟
سهون دستي به پيشونيش كشيد،به طور كامل فراموش كرده بود:بهت شك كرده كاي،چند تا محافظ فرستاد طرف اپارتمانت،من بهش گفتم تو اونجايي،ممكنه بعد از اينكه بفهمن اونجا نيستي بيان طرف ويلا...بهتره اونجا نمونين.
KAMU SEDANG MEMBACA
* First wave : season 1 *
Fiksi Penggemar🔖📌دو كيونگسو و بيون بكهيون دو عضو جوان انجمن قاچاق انسان ومواد مخدر و البته به شدت مخالف با قوانين و فعاليت هاي انجمن ، ❌ تلاش دارن تا با همكاري با شركت هاي رقيب رييس انجمن رو از پا در بيارن، 📈براي اين كار مجبور به امضاي قرارداد هايي ميشن كه ش...
