Part 12

583 176 57
                                    

با قدم ها بلند و پر سرعت به سمت جايي كه خودش هم نميدونست كجاست ميرفت عصبانيتش با ديدن كاي و جذابيت بالاش بيشتر شده بود خوب ميدونست كيونگسو قراره چه وضعيت سختي رو تحمل كنه و اينكه نتونسته بود دليل اصرارش براي قرار گذاشتن با كاي رو بفهمه يا حداقل بتونه منصرفش كنه بيشتر عصبانيش ميكرد خدمتكاري كه با سيني حاوي جام هاي مشروب ميچرخيد از جلوش رد شد  كه بكهيون متوقفش كرد و جام ديگه اي برداشت و بلافاصله نصف بيشترش رو سر كشيد.

با پايين اوردن جام نگاهش به ميز رو به رويي افتاد و چانيول رو در حالي كه با لبخند مشغول صحبت با دختر جواني بود ديد..

مسيرش رو عوض كرد و به سمت اون ها رفت با سر برگردوندن چانيول لبخندي بهش زد و در جواب لبخند متعجبي ازش دريافت كرد..

چانيول با ديدن بكهيون كه به طرفش ميومد از دختر عذر خواهي كرد و از روي صندلي بلند شد تا به سمت بكهيون بره:هي رفيق فكر نميكردم بياي.

بكهيون كه انگار عصبانيت هاش كمي كمتر شده بود با همون لبخند خودش رو به چانيول رسوند:چرا همچين فكري كردي رييس پارك؟؟اونقدر ها هم ضعيف نيستم كه خودم رو بخوام توي خونه حبس كنم.

چانيول خنده اي كرد و دو تا دست هاش رو توي جيب شلوارش قرار داد ژستي كه شايد بيشتر از قبل دل بكهيون رو لرزوند.

_پس چرا تنهايي كيونگسو كجاست؟

با ياد اوري دوبارش اخمي كرد و سرش رو پايين انداخت:من چرا بايد بدونم كدوم جهنميه؟؟

_چي شده؟؟باز دوباره دعواتون شده؟؟

+اينكه حماقت هاش عصبيم ميكنه و باعث ميشه دعوا كنيم اصلا  تقصير من نيست.
چانيول با ديدن عصبانيت بكهيون دستش رو روي شونش گذاشت و كمي فشرد:ميخواي بريم جايي كه كمي خلوت تر باشه؟؟

بكهيون كلافه دستي توي موهاش كشيد:اره واقعا حوصله اين شلوغي رو ندارم.

*******************************************

قدم هاشو اروم بر ميداشت و با نگاهش فاصله بين قدم هاش رو اندازه ميگرفت اصلا تمايلي به بالا اوردن سرش نداشت اما ميتونست نگاه هاي گاه و بي گاه كاي رو روي خودش حس كنه.

_از دستم ناراحتي؟؟

بدون بلند كردن سرش جواب داد:نه.

_پس چرا حرف نميزني؟حتي نگاهمم نميكني؟؟

يعني براش مهم بود كه كيونگسو باهاش قهر باشه يا نه؟؟

معلومه كه نه اون فقط ميخواست ازش سو استفاده كنه و كيونگسو اينو خوب ميدونست پس با كشيدن نفس عميقي فكر هاي مضخرف و اميدوار كننده توي سرش رو كنار زد:حرفي ندارم كه بزنم.

_نگاه چي؟؟نگاهي هم نداري كه بهم بندازي؟؟

كيونگسو ايستاد و با حرص به چهره ي پر از شيطنت و نيشخند جذابش نگاه كرد

* First wave : season 1 *Where stories live. Discover now