از روي صندليش بلند شد تا به خونه بره اونجا تمركز بيشتري داشت تا بتونه حرف هاشو براي گفتن به چانيول هماهنگ كنه واقعا مجبور بود بهش اعتماد كنه؟؟ريسك زيادي بود...
قدم هاشو با سرعت برميداشت و بدون توجه به اجوما كه براي گرفتن كتش جلوي در به استقبالش اومده بود به طرف پله ها رفت تا به اتاق كارش بره.
پله ها رو با سرعت بالا ميرفت و همزمان كريس رو با صداي بلند صدا ميكرد.
كريس متعجب از اتاقش ييرون اومد و مقابل پله ها منتظر رسيدن كيونگسو شد:چي شده؟؟
سوهو كه با شنيدن صداي كيونگسو هل شده بود فقط با يه شلوار و بالا تنه اي لخت به دنبال كريس از اتاق خارج شد موهاي اشفتش خبر از خواب بودنش تا اين موقع ميداد.
كيونگسو با رسيدن به اون ها نگاهي به جفتشون انداخت و روبه سوهو گفت:برو لباستو بپوش بعدش بيا اتاقم كريس دنبالم بيا.سوهو كه تازه متوجه شده بود با چه قيافه اي بيرون اومده سريع خودشو داخل اتاق رسوند و باعث لبخند كريس شد اما كيونگسو وقت لبخند زدن نداشت و به طرف اتاقش رفت:كريس عجله كن.
كريس بعد از بستن در اتاق خودشون به دنبال كيونگسو راه افتاد:چرا نميگي چي شده رييس؟؟اوضاع خرابه؟بايد بريم از اينجا؟.
كيونگسو در اتاقش رو باز كرد و داخل شد و اجازه داد كريس پشت سرش وارد شه.
به طرف ميز رفت و با نشستن روي صندلي لپ تابش رو روشن كرد به اطلاعات چانيول احتياج داشت:اوضاع انجمن خوبه جانشين همين يكي دوروز اينده انتخاب ميشه اما اوضاع ما نه.
سوهو كه حالا لباس مناسب تري تنش بود وارد اتاق شد و كنار كريس ايستاد.
كريس:يعني چي؟
كيونگسو:ديشب تو مهموني منو با كاي ديدن امروز ييشينگ هيونگ بهم تذكر داد كه دور و اطرافش نباشم.
كريس نيشخندي زد و به طرف مبل ها رفت و با دستش به سوهو هم اشاره كرد كنارش بشينه.
كريس:اونو كه ميدونستم چون خودم گفتم.
كيونگسو با تعجب سرش رو از روي لپ تاب بلند كرد و به كريس نگاه كرد كم كم رگه هاي خشم توي چشم هاش به وجود اومد:تو چه غلطي كردي؟
_يادت رفته من جاسوس اونام هستم؟
كيونگسو عصبي از روي صندلي بلند شد و دوتا دست هاشو روي ميز كوبيد:قرار بود هر چي خواستي گزارش بدي رو اول به من بگي.
_اگه ميگفتم نميزاشتي بگم...بهتر بود از من ميشنيدن تا كس ديگه اي،همينطوري هم قابل اعتماد نيستم نبايد بزارم اعتمادشون نسبت بهم كم بشه.
+اينجوري اونارو روي روابط من و كاي حساس كردي الان ديگه نميتونم ببينمش مخصوصا كه تذكر هم گرفتم.
ESTÁS LEYENDO
* First wave : season 1 *
Fanfic🔖📌دو كيونگسو و بيون بكهيون دو عضو جوان انجمن قاچاق انسان ومواد مخدر و البته به شدت مخالف با قوانين و فعاليت هاي انجمن ، ❌ تلاش دارن تا با همكاري با شركت هاي رقيب رييس انجمن رو از پا در بيارن، 📈براي اين كار مجبور به امضاي قرارداد هايي ميشن كه ش...