* First wave : season 1 *

Part 25

كنار استخر بزرگ پر از اب ويلا راه ميرفت

دلش ميخواست همين الان بپره توي اب،

حالا كه توي روز ويلا رو ميديد به نظرش خيلي خوشگل بود،باغ بزرگش واقعا براي مهموني ها مناسب بود،نگاهش رو از اطراف گرفت و دوباره به استخر داد،

اب تمييز و زلال براي پريدن وسوسش ميكرد،

بدون معطلي لباس هاش رو در اورد توي استخر پريد،

اب تمام بدنش رو در بر گرفته بود،خنكي اب پوستش رو قلقلك ميداد و باعث ميشد لذت زير پوستش بره كمي بيشتر زير اب موند و با يه حركت سرش رو از اب بيرون اورد،

با باز كردن چشم هاش چانيول رو ديد كه با سرعت به طرفش ميدويد،

توي صورتش نگراني ديده ميشد،چانيول با ديدن سر بكهيون كه از اب بيرونه و داره بهش نگاه ميكنه قدم هاشو اروم تر كرد و نفس راحتي كشيد:خيلي احمقي بيون بكهيون،فكر كردم افتادي توي استخر داري غرق ميشي.

بكهيون زد زير خنده:چرا بايد توي استخر يك و نيم ميتري غرق بشم،ميتونستي قبلش يكم فكر كني.

_ببخشيد كه از قبل استخر رو متر نكرده بودم.

به طرف يكي از صندلي هاي كنار استخر رفت و روش نشست:اخه الان وقت شناست؟؟

بكهيون همونطور كه با اب بازي ميكرد حواب داد:نميدونم،اب داشت بهم التماس ميكرد بپرم توش.

چانيول لبخند زد و مشغول ديدن شناي حرفه اي بكهيون شد..

میتونست زیبایی فوق العاده بکهیون رو حتی از زیر اب هم ببینه،

نگاهش روی بدن بدون نقص بکهیون میچرخید و افکارش در پی لمس اون بدن نرم بود،هجوم خون به سمت پایین تنش رو به خوبی حس میکرد و سعی داشت با نفس های عمیق جلوی اتفاقی که داشت توی بدنش میوفتاد رو بگیره...

حركات رقص مانندش توي اب بي شباهت به پري دريايي نبود پوست درخشان و روشنش توي اب انعكاس پيدا ميكرد و هر لحظه اوضاع رو براي چانيول سخت تر ميكرد،

بكهيون به لبه ي استخر رسيد و سرش رو به ارومي از اب بيرون اورد و نيشخندي به چانيول كه سعي داشت پاهاش رو جمع تر نگه داره تا بكهيون نتونه اوضاع بدش رو ببينه انداخت

_شنا نميكني رييس پارك؟؟

چانيول نگاهش رو به اطراف داد:نه..تو هم زود بيا بيرون سرما ميخوري،
پشتش رو به استخر كرد و به طرف ساختمان راه افتاد،

صداي بيرون اومدن بكهيون رو از اب شنيد اما به طرفش برنگشت و سعي كرد قدم هاشو تند تر برداره،

اما با كشيده شدن دستش متوقف شد،

بكهيون دستش رو كشيد و به طرف خودش برگردوند و بدون ذره اي تامل لب هاش رو روي لب هاي چانيول گذاشت،