Part 9

1.3K 127 12
                                    


Couple: Boy X Girl

Part 9


غرق افکارم بودم، نفهمیدم چطوری جلو اتاقش سبز شدم...

آب دهنمو قورت دادم،نفس عمیقی کشیدمو درو زدم.. صدای قشنگش اومد :" بله؟

دستام میلرزید.. درو باز کردم...خداروشکر تنها نبود،جیمینم پیشش بود..کوکی با دیدن من هول شد:" سونمی..

سرمو پایین انداختم :" ببخشید میشه باهاتون صحبت کنم؟

جیمین لبخندی زد :" اوووو...پس یعنی من اضافیمو.. از اون صحبتاس...آقا من میگم تو که به جیسو محل نمیذاری حداقل اینو بچسب..چیه اون مو بلونده لب گنده..

کوکی عصبانی لباشو گاز گرفت که چال گونه اش مشخص شد :" جیمین.. میشه بری بیرون؟

شونه ای بالا انداخت :" نمیگفتیم میرفتم بداخلاق.. خب من صلاحتو میخوام..

غرید:" جیمیییین...

دستاشو بالا برد:" باشه.. باشه من رفتم..

از کنارم رد شدو دم گوشم گفت: مواظبش باش...یه ذره زیادی راحته..

کوکی با عجله بهش نزدیک شد که با خنده فرار کردو بیرون رفت... خندم گرفته بود.. ولی الان وقت خندیدن نبود باید جدی میشدم..

از عصبانیت نفس نفس میزد.. نگام کرد ولی همچنان به گوشه دیگه ای خیره شده بودم.. با دستش به مبل اشاره کرد :" بشین..

روی مبل نشستم.. مثل دفعه قبل لبه ی میز نشست..منتظر نگام میکرد.. با انگشتام بازی میکردم، نمیدونستم چطوری شروع کنم،صدامو صاف کردم:" در مورد جیسو..

مسخره خندید :" واقعا؟ اگه چیز دیگه ای میگفتی تعجب میکردم..

چشمامو بستمو نفس عمیقی کشیدم :" جونگ کوک.. اون چه بخوای چه نخوای نامزدته...و اول از همه یه آدم..

دستاشو گره زد:" اووه...خب..چه خوب که گفتی نمیدونستم..

به گوشه و کنایه هاش اهمیتی ندادمو ادامه دادم:" اگه میدونی یه آدمه..حداقل میتونی به عنوان یه خواهر بهش نگاه کنی..نه اصلا یه شهروند..

دستشو روی پیشونیش گذاشت:" نمیتونم..

تقریبا بلند داد زدم :" چرااا؟

با صدای بلندی گفت :چون محبت من باعث سوءتفاهم میشه و من اینو نمیخوام... نمیخوام امیدوار شه...

کمی خیالم راحت شد پس این چیزارو درک میکرد، اونقدرام بی احساس نبود...

بالاخره نگاش کردم، چقدر غمگین بود..چطور میتونم آرومت کنم؟ چیکار کنم که هیچکاری از دستم بر نمیاد..

به چشمام خیره شده بود..چند ثانیه ای سکوت کرده بودیم.. قلبم با این نگاه به درد میافتاد..حق داشت،اگه محبت میکرد جیسو امیدوار میشد..ولی بالاخره که این وصلت صورت میگرفت..باید قبول میکرد...نمیدونم چرا نمیتونه مخالفت کنه و حرف دلشو بگه..مطمئنم همه اینا زیر سر هیولینه..کاش حرف بزنی..بهم بگی..شاید بتونیم باهم حلش کنیم...

Indemnity | Complete Where stories live. Discover now