Indemnity | Complete

Part 19

Couple: Boy X Girl

Part 19

میخواستم درو ببندم که سونمیو وسط گلخونه دیدم..پشتش به من بودو با گل ها حرف میزد.. نامردی بود،ولی دلم میخواست صدای قشنگشو بشنوم..به در تکیه دادمو به بدن خوش فرمش خیره شدم.. صداش بغض داشت :" شمام دلتنگشین؟..خیلی نامرده نه؟ همه رو وابسته خودش میکنه..بعدم میزاره میره.. چجوری بدون کوکی دووم آوردین؟ من که نمیتونم...

بغضم گرفت.. حرفاش قلبمو روحمو به آتیش میکشید.. دلم نمیخواست دوباره گریه کنم ولی این بغض لعنتی این حرفا...آزارم میداد.. با صدای جیسو که بلند صدام زد از جلو در کنار رفتم..مجبور شدم درو ببندم...مطمئنم فهمیده من اینجا بودم..جیسو نفس زنان بهم رسید:" ببخشید.. مجبور شدم بیام..

با تعجب نگاش کردم :" چی شده؟

نگاهی به در گلخونه انداخت:" هیچی..مامان گفت قراره واسه ناهار بریم بیرون.. چهار تایی..گف قبل اینکه بخوای بخوابی بهت بگم تا برنامه ای نریزی..

دندونامو محکم رو هم فشار دادم:" جیسو...میدونی که من از هیولین خوشم نمیاد.. پس لطفا بهشون بگو من نیستم..

_عزیزم میدونم.. ولی خواهش میکنم، مامان خیلی اصرار داشت..

کلافه دستمو تو موهام کردم :" خیلی خب.. ساعت ۲ میریم..

لبخندی زد :" ممنونم.. برو استراحت کن..

با سرم تایید کردم.. از پله ها پایین رفت.. خیالم که راحت شد..در گلخونه رو باز کردم.. بدون اینکه به داخل نگاه کنم..سریع به اتاقم رفتم.. درو بستمو پشتمو تکیه دادم.. گوشامو تیز کردم تا صدای قدم هاشو بشنوم..

.............................

سونمی:

با شنیدن صدای جیسو که اسم کوکی رو صدا میزد، وحشت کردم...میخواستم قایم شم ولی کسی درو بست..اشکامو سریع پاک کردم.. کی بود؟ لبامو به دندون گرفتم.. ای کاش اینجا نمیومدم...این دلتنگی لعنتی آخر کار دستم میده...کمی گوشامو تیز کردم تا صداشونو بشنوم..میخواستم مطمئن شم که درمورد من حرف نمیزنن...صدای کوکی اومد...آخ صداش..دوباره قلبم به تپش افتاد.. لعنتی من فقط با صدای تو به این روز میافتم.. تو چطور میتونی ازم بخوای که فراموشت کنم؟..

از حرفاشون متوجه شدم که قراره بیرون برن...چقدر دلم میخواست من جای جیسو بودم.. اصلا چرا اینجان؟ مگه دیشب نرفتن؟ با تصور اینکه دیشبو چطوری کنار هم گذروندن،خفه میشدم..آتش حسادت تو وجودم شعله ور شده بود.. دلم نمیخواست با کسی تماس داشته باشه.. اون مال منه..همه چیزش مال منه..