Indemnity | Complete

Part 14🔞

Couple: Boy X Girl

Part 14

/این پارت صحنه هایی داره که برای هر سنی مناسب نیست/

دستشو کشیدمو به طرف اتاق بردم:" بیا میخوام یه چیزی نشونت بدم..

لبه ی تخت منتظرم نشست...با دوتا آلبوم کنارش نشستم :" دوست داری بچگی هامو ببینی؟

با خوشحالی یه پاشو زیرش جمع کرد:" دروغ میگی؟ مگه میشه نخوام..

آلبومارو دستش دادمو روبه روش روی تخت نشستم..

_واای،الهی..این تویی؟

_آره.. اينجا سه سالم بود...این یکی هم فکر کنم چهار ساله..

عکسارو با دقت و حوصله نگاه میکرد..برای اولین بار به کسی از خاطرات گذشتم نشون میدادم...رو عکس مامانم گیر کرد:" چقدر زیبان..

لبخند تلخی زدم:" آره.. خیلی طرفدار داشت..همیشه بابا سر این موضوع حسودی میکرد..

خندید:" آخی.. عه،اینم آقای جئونه..بابای تو.. میشناسم، چندباری دیدمش..خیلی دیسیپلینه..

خندیدم :" نه بابا.. اونجورام نیست..

یه عکس لخت داشتم ،دستمو سریع روش گذاشتم:" اینو بیخیال.. برو صفحه بعد..

با دلخوری مچ دستمو گرفت :" عه..میخوام ببینم..

_سونمی بیخیال دیگه.. اینهمه عکس..

_مگه چیه؟ بیشتر کنجکاوم میکنی..

_میخندی بهم..

_قول میدم نخندم..

دستمو برداشتم..با دیدن عکسم..خندش گرفت ولی لباشو محکم فشار دادو دستشو جلو دهنش گذاشت..با انگشت اشارم تهدید کردم:" نخند..نخند..قول دادی..

با سرش هی میگفت باشه..ولی نتونست خودشو نگه داره و پقی زد زیر خنده و فرار کرد.. با عصبانیت آلبومو بستمو دنبالش کردم :" جرات داری وایستا..به طرف راهرو دوید.. در حال خنده گفت: غلط کردم..

دم در منتظر نگاش میکردم با ترس بهم نزدیک شدو از کنار در با ملایمت به داخل اتاق رفت..دوباره روی تخت نشست..منم کنارش نشستم:" زیر قولت زدی یادت باشه..

_آخه خیلی با نمک بود..چطور نخندم..مسخرت نکردم که عزیزم..خب بچه بودی..

_خیلی خب بیخیال..

دستشو دور گردنم انداختو از گونم بوسید :" قهر نکن دیگه..

نگاش کردم :" قهر نیستم.. بیا نگاه کنیم..

خوشحال دوباره به عکسا خیره شد..اینبار کنار هم نشسته بودیم.. دستمو دور بازوهاش انداخته بودمو درمورد هر عکس توضیح میدادم.. از نصف به بعد آلبوم دوم،هیولین وارد شده بود..دلم نمیخواست نگاه کنم.. ولی سونمی اصرار داشت ببینه:" این پسره کیه؟