🌌 Nigel X Adam 🌌

634 68 8
                                    


این یکی از زوج های کیوت و مورد علاقه ی خودمه درنتیجه وقتی ازشون درخواستی داشتیم تعجب کردم ولی خیلی خوشحال شدم. بازم اگه میخواین باهاشون اشنا بشید ، چپتر دوم درخدمتتون هستن.

اگر درخواستی دارید  پیام بدید یا کامنت بذارید

(درخواستی)

✯✯✯


هیچوقت فکر نمیکرد مجبور بشه برای تعطیلات مسخره به پای کسی بی افته ولی به خاطر ادام حاضر بود هرکاری بکنه، حتی به زانو دراومدن و التماس کردن. ادام این چند هفته ی اخیر به خاطر فشار کاری، کمی بد قلقی میکرد طوری که نایجل مجبور بود پنهانی ارامبخش توی نوشابه اش حل کنه تا اروم بگیره.

وقتی پیشنهاد داد برای تعطیلات به سفر برن بازم بدخلقی کرد. حداقل یک هفته طول کشید تا راضی بشه. اما چون میدونست از اقیانوس خوشش میاد در اولین فرصت بدست اومده، بلیت و هتل رزرو کرد.

"این ابی و این طرح نمو رو میخوام."

به مایو های داخل دست دوست پسرش نگاه کرد.برای خودش قرمز انتخاب کرده بود و طرحی که ادام مدنظر داشت کمی بچه گونه بود، با اینحال حرفی درموردش نزد چون میدونست ادام اینطوری راحت تره.


✯✯✯

"عزیزم تا غذاتو میخوری من یه چرت میزنم که بعد از ظهر بریم دریا، چطوره؟!"

بعد از دراوردن لباسش و کنار زدن پتوی روی تخت، به ادام که درحال برنامه دیدن از طریق لپ تاپ و ماکارانی خوردن بود، نگاهی کرد. میدونست حرفشو شنیده ولی انقدر محو برنامه شده بود که نمیتونست حرف بزنه. میتونست قسم بخوره این دفعه ی پنجم بود که اون برنامه رو میدید ولی مثل دفعه ی اول براش جذاب و دیدنی بود.

ساعت حداقل 4 بود که بلند شد و به ادام که مشغول گشتن توی سایت های مختلف فضایی بود، نگاه کرد.

"دارلینگ اگه میخوای اقیانوس ببینی بهتره حاضر شی."

ادام سری تکون داد و بعد از بستن لپتاپش مشغول اماده شدن شد. نایجل دوست داشت یکم برنزه کنه ولی با صبوری به ادام که مشغول دوش گرفتن با کرم ضد افتاب بود، نگاه کرد. پوست ادام حسابی حساس بود و با چند دقیقه زیر افتاب موندن حسابی قرمز میشد و میسوخت. ولی این حجم از ضد افتاب زیادی بود.

"امیدوارم تا قبل از خشک شدن به شن نرسیم. وگرنه بهت میچسبن و سخت پاک میشن."

ادام لحظه ای مالیدن کرم روی پوستش رو متوقف کرد. توی چشماش لحظه ای ناراحتی نشست.

Favourite OTPWhere stories live. Discover now