-میخوای فراریم بدی و بعد خودت برگردی؟
این سوال اولین چیزی بود که به ذهنم رسید. اون قول داده بود که برمیگرده.
مگه نمیدونست دور موندن از اون چقدر برام سخت شده؟
اگه قرار بود دیگه تهیونگ رو نبینم، شاید ترجیح میدادم هیچ وقت از دست جونگهون و بازیِ مسخرهش راحت نشم.-کوک...من که بهت گفتم. اگه تو بیای همیشه همونجا میمونیم.
-به این راحتی که میگی نیست.
-میدونم...
-چطور میخوای تا ابد اونجا بمونی وقتی قاچاقی وارد کشورشون شدی؟
واقعا حس میکردم با یه احمق طرفم. یا شاید فقط ترسیده و گیج بودم.
-یونگی هیونگ، کسی که قراره از مرز ردمون کنه همه چیو درست میکنه. یه چیزایی در مورد پناهندگی گفت.
با اشتیاق گفت اما میتونستم ترسش رو تشخیص بدم. چشمهاش میلرزید.
-ولی...م-من نمیتونم...
با یادآوریِ واقعیتی که به ذهنم هجوم آورد تقریبا نالیدم و اون دست سردم رو بین انگشتهای کشیده و گرمش گرفت.
-برای چی؟ بهش فکر کن کوک...تو نباید اذیت بشی.
-اون...فیلمهامو پخش میکنه...
سرم رو پایین انداختم و لب زدم. حتما از من متنفر میشد. کی از کسی که کلی فیلم ازش هست که داره به فاک میره خوشش میاد؟ اگه بفهمه اون برادرمه چی؟
-فیلم؟ چ-چه فیلمی؟
با مکث و گیجی گفت و میشد فهمید داره فکر میکنه.
-اوه...
فهمیده بود. حتما پسم میزد. لیاقتم همین بود.
-بهم نگاه کن!
با تحکم گفت و من لبهام رو روی هم فشردم. نمیتونستم تو چشمهاش نگاه کنم. نمیخواستم ببینم که چقدر ازم ناامید شده. دلم میخواست تا جایی که میتونستم ازش دور بشم.
دستهاش دو طرف صورتم نشست و خودش سرم رو بالا برد تا به چشمهای عمیقش نگاه کنم.-هیچ اهمیتی به اون حرومزاده نده. تا کی میخوای اجازه بدی تهدیدت کنه؟ بعضی موقعا فرار بهترین راهه...همه چیزو پشت سرت رها کن..
-ته...گیجم نکن.
با خواهش گفتم و چهرهی جدیش کمی نرم شد. با انگشتهاش صورتم رو نوازش کرد و بعد دستهاش رو عقب کشید.
-وقت زیادی نمونده...بهش فکر کن. باشه؟
سرم رو تکون دادم و اون لبخند زد.
-بیا از چیزی نترسیم جونگکوک. این خودِ دیوونگیه...اما شاید دیوونگی بهتر باشه.
-شاید باشه...
لب زدم و با نگاه کوتاهی به لبهاش دستم رو پشت گردنش گذاشتم و اون رو جلو کشیدم تا به چیزی که میخوام برسم.
فقط لمسِ سادهی لبهاش...فقط میخواستم حسش کنم.
چی میشد اگه روزی همینم از دست میدادم؟
YOU ARE READING
Paris Is Dead(VKook/KookV)
Fanfiction[Completed] -اگه دستمو رها کنی میفتم +هیچ وقت اینکارو نمیکنم. -حتی اگه یه چاقو تو قلبت فرو کنم...؟ ꪶ • کاپل اصلی | vkook, kookv •کاپل فرعی | Yoonmin • نویسنده | Feranki7 • ژانر | رومنس، انگست، اسمات‼️ ๑🗼