-ل-لطفا باهام شوخی نکن.
با درموندگی گفتم و جلوی لمس دستی که میخواست روی صورتم بشینه رو گرفتم. سرم رو کج کردم و نگاهش یه دفعه سرد شد. باید یه چیزی میگفتم.
-داری خیلی سریع پیش میری!
میدونستم جملهم اشتباهه. تو عمق این جمله داشتم بهش امید میدادم اما مغزم کار نمیکرد. فقط دنبال یه راه برای متوقف کردنِ این لحظه بودم.
لبخند خجالت زدهای زد و کمی عقب رفت.
-میخواستم بهت یه دلیل بدم که قبول کنی.
-چی رو؟
احمق نبودم. میدونستم از چی حرف میزنه؛ اما فقط آرزو میکردم یه شوخی باشه. خندید و سوالم رو نادیده گرفت؛ چون اونم میدونست سوال احمقانهایه.
-خیلی خب سریع پیش نمیرم. بهش فکر کن و جوابم رو بده. این یه درخواسته.
آب دهنم رو قورت دادم و با اینکه سعی میکردم به روی خودم نیارم اما ترسیده بودم.
-باشه...
به آرومی گفتم و بلافاصله خودم رو سرزنش کردم. اما نمیتونستم از همون لحظه ردش کنم. چه بهونهای داشتم؟ باید بهش میگفتم من عاشق برادرت شدم؟
تهیونگ قرار بود ازم متنفر بشه. تا کجا میتونست تحملم کنه؟***
صدای قدمهای آروم و خستهی یونگی رو شنید که وارد اتاق شد و در رو بست. میخواست لرزش پلکهاش رو پنهان کنه و وانمود کنه خوابیده اما درست وقتی که یونگی چراغ رو خاموش کرد و روی تخت خودش خوابید نتونست ذهن کنجکاوش رو کنترل کنه.
روی زمین کنار تخت خوابیده بود و برای اینکه صورت پسر رو تو تاریکی اتاق تشخیص بده تو جاش نشست:-سه سال پیش...واقعا دوستم داشتی؟
-آره...
یونگی با مکث گفت و جیمین لبش رو با زبون تر کرد و اخمش پررنگ تر شد:
-پس چرا هیچ کاری نکردی؟
-تو چرا هیچ کاری نکردی؟
یونگی این بار با عصبانیت گفت و بلند شد تا لب تخت بشینه:
-میخوای منو مقصر بدونی؟ خیلی خب هر طور که تو بخوای جیمین...ولی منم به همون اندازه مقصرم که تو هستی.
از بین دندون گفت و جیمین پلکهاش رو روی هم فشرد:
-من کاری نکردم چون مطمئن نبودم حس تو چیه. حتی بعید میدونستم ازم خوشت بیاد. اما تو حداقل یه چیزایی فهمیده بودی. تو باید یه کاری میکردی!
چند لحظه سکوت شد و یونگی نفسش رو بیرون داد:
-دلخور بودم. از تهیونگی که به خاطر شکست خودش داشت ما رو هم از هم جدا میکرد و تویی که رفتی دنبال اون. داشتم با خودم و تو لحبازی میکردم.
YOU ARE READING
Paris Is Dead(VKook/KookV)
Fanfiction[Completed] -اگه دستمو رها کنی میفتم +هیچ وقت اینکارو نمیکنم. -حتی اگه یه چاقو تو قلبت فرو کنم...؟ ꪶ • کاپل اصلی | vkook, kookv •کاپل فرعی | Yoonmin • نویسنده | Feranki7 • ژانر | رومنس، انگست، اسمات‼️ ๑🗼