صبح قشنگی نبود؛ وقتی از گلو درد نمیتونستم حتی حرف بزنم و حس میکردم بدنم داره آتیش میگیره. بین دستهای تهیونگی که خواب بود جا خوش کرده بودم و سعی کردم خودم رو از آغوشش جدا کنم تا از تخت پایین بیام.
گربهی سفید حالا چشمهاش باز بود اما روی تخت من و بین پتوها نشسته بود و انگار دلش نمیخواست از گرما جدا بشه.
بهش لبخند زدم و با خودم فکر کردم باید بهش غذا بدم.
به محض ایستادن چشمهام سیاهی رفت و مجبورم کرد دوباره لب تخت بشینم. لعنت بهش. این دیگه چه کوفتی بود؟-کوک؟
تهیونگ با صدای خشدارش گفت و لای چشمهاش رو باز کرد تا بهم نگاه کنه.
-صبح بخیر.
لعنتی. صدام به زور در میومد و بدنم سست بود.
-چرا اینقدر زود بیدار شدی؟
-حالم...خوب نیست.
به زور گفتم و باعث شد اون سریع هوشیار بشه و روی تخت بشینه:
-چیشده؟ مریض شدی؟
با نگرانی گفت و دستش روی پیشونیم نشست.
-فکر کنم...
تهیونگ اخم کرد و لب زد:
-تب داری.
از تخت پایین اومد و گیج توی آشپزخونه قدم زد. میتونستم بفهمم هنوز گیجه. اون خیلی دوست داشتنی و لایق ستایش شدن بود. همه چیزش پرستیدنی بود.
-وقتی با موهای خیست چند ساعت تو اون سرما میمونی چه انتظاری داری؟
از لای دندون گفت و میتونستم ببینم چطور سعی میکنه خودش رو آروم کنه.
بی جون تر از اون بودم که بخوام باهاش بحث کنم. پس با بی حالی دوباره روی تخت دراز کشیدم و در حالی که به گربهای که خودش رو لیس ميزد نگاه میکردم خودم رو بغل کردم.-میرم دارو بگیرم.
گفت و به کاپشنش که روی مبل افتاده بود چنگ انداخت و پوشیدش.
-ته...
-جانم؟ حالت خیلی بده؟
راهی که رفته بود رو برگشت و بالای سرم ایستاد تا موها و صورتم رو لمس کنه. در حالی که از نوازشهاش لذت میبردم لبخند زدم و سر تکون دادم:
-نه...اون گربه...لطفا قبل از این که بری بهش غذا بده.
نیم نگاهی به گربه انداخت و دوباره به من نگاه کرد و سر تکون داد.
-باشه...تو یکم دیگه بخواب.
اونقدری چشمهام میسوخت و بدنم بی حس بود که این برام بهترین پیشنهاد بود. پس زیر لب "باشه"ای گفتم و اجازه دادم خواب ذهنم رو خاموش کنه.
.
.
-کوک؟ جونگکوک عزیزم؟
صدایی که به نرمی توی گوشم میپیچید مجبورم کرد لای چشمهام رو باز کنم و با تهیونگی روبرو بشم که دستش رو روی صورت داغم میکشید:
YOU ARE READING
Paris Is Dead(VKook/KookV)
Fanfiction[Completed] -اگه دستمو رها کنی میفتم +هیچ وقت اینکارو نمیکنم. -حتی اگه یه چاقو تو قلبت فرو کنم...؟ ꪶ • کاپل اصلی | vkook, kookv •کاپل فرعی | Yoonmin • نویسنده | Feranki7 • ژانر | رومنس، انگست، اسمات‼️ ๑🗼